خب یکم چرت و پرت بنویسم. بزار ببینم قبلا تا کجا چرت و پرت نوشتم. خب دیدم.😅

امروز گرفتم عین خرس خوابیدما خیلی چسبید. یه برگر سنگینم ناهار زدم و بازم گرفتم خوابیدم و باز حال داد. شبم برم باشگاه بشوره ببره پنیراشو  D: 

داشتم هدفام رو نیگا میکردم. توی درسی میتونستم خیلی بهتر باشم ولی باز راضی ام با اینکه به خیلی هاش نرسیدم ولی بالاخره کار رو جمع کردم ولی خب توی بحثای سلامتی و مالی حسابی ترکوندم و اکثرشون رقم خوردن و حسابی راضی ام و ایشالاه آخر ماه یه گزارش کامل و جامع در میارم ببینم چی کارم و ماه بعدی باید چی کار کنم.

دیروز نشستم با یکی از دخترهامون حرف زدم. دختر خوبیه. به شکل عجیبی شبیه منه. یعنی باگاشم شبیه منه. طرحواره هاشم شبیه منه. دیه نشستم یه عالمه صحبت کردیم و درد و دل و پشت سر مشاورم حرف زدیم و خلاصه خوب بود و چسبید.

اوه اوه تایید استاد راهنمام رو نگرفتم و امروز فرداست که حقوق این ماهم رو ندنا🤣. فردا میرم خرش رو میگیرم که من نخواهم گذاشت مانی از کفم بره😎

دیه اینکه شبم بعد باشگاه بیام یکم برنامه ریزی کنم. سه تا امتحان و دو تا پروژه مونده بشینم زخمیشون کنم تموم شن برن. بعدش میخوام بشینم برای ازمون اسفند بخونم، که بعد عید اگه بشه برم سرکار. ببینم چی میشه دیگه. قرار شد اون مسیر ناشناخته تر و سخت تره رو بریم.

همینا.