۷ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

هفته 20 - 26 اردیبهشت چه بود و چه کردم

سلامی یه گزارشکی بدم که این هفته چه بودیم و چه کردیم

این وضعیت امتیازای این هفته است. بهترین روزم سه شنبه بود که پروپوزالم رو نوشتم و بدترین روزم چهارشنبه. به طور میانگین این هفته 3.71 امتیاز گرفتم که برای شروع بد نیست و اوکیه.

اولین سوال اینه که چه شد چهارشنبه یک گرفتم؟ اول اینکه مجبور بودم چهار صبح راه بیوفتم بیام قزوین از طرفی شبشم دیر خوابیدم و خواب خوبی نداشتم. بعد اینکه خودارضایی هم اون روز کردم. از طرفی مجبور شدم برای کاری دوباره برگردم تا کرج و عملا تا ساعت 3 ظهر درگیرش بودم که از دست من کاری ساخته نبود توی این مورد. بعدم از ساعت 3 تا شب هم خیلی کار خاصی نکردم و به بطالت گذشت در نتیجه جز رعایت رژیم و رعایت سوشال کار دیگه ای نکردم و امتیازم یک شد. 

دومین سوال اینه چرا سه شنبه عملکرد خوبی داشتم؟ به نظرم مهم ترین قسمتش اینه به برنامه ام رسیدم. حالا چرا به برنامه ام رسیدم. چون خواب خوبی داشتم. پرخوری نکردم. سوشال رو مدیریت کردم و طبعا از روزم هم راضی بودم. چیزی که مشخصه اینه که برای اینکه از روزم راضی باشم سه تا چیزه که خیلی برام مهمه. یکی ورزش. اگه برم با اینکه کار خاصی هم نکردم و فقط خوابم خوب بوده و سوشال رو مدیریت کردم ولی باز شده راضی بودم. مورد بعدی رسیدم به برنامه ام هست و مورد بعدی به نظرم خودارضایی هست که توی این سیستم امتیازدهی نمره منفی داره. تنها روزی که راضی بودم و منفی هم گرفتم روزی بوده که ورزش کردم و رژیم و خوابم خوب بوده و سوشال مدیریت کردم و روزمره هم نوشتم. پس اینا به نظرم خیلی گلوگاه هستن و میتونن تاثیر گذار باشن روی کل روز و باید خیلی حواسم بهشون باشه.
یه سری تغییرات میخوام توی سیستم امتیازدهیم بدم. یه سری کارا از صفر و مثبت یکی در بیارم و منفی و مثبت یکش کنم. خودارضایی انجام منفی یک و ندادن مثبت یک. ورزش توی روزهای تعیین شده انجام دادن مثبت یک و ندادن منفی یک. یه ستون جدید کلا میخوام اضافه کنم به اسم MIT یا مهم ترین تسک روز. انجام دادنش مثبت دو و ندادنش منفی دو میگیره😎.
در همین حین نظرم برگشت و میخوام وزن های نامتوازن بدم😁😁 خودارضایی فعلا -2 و +1 و MIT مثبت دو و منفی یک.

یه آپشن امتیازی هم برای خودم قرار دادم. اونم کتاب خوندن حداقل یه ربع قبل خوابه که صرفا مثبت یک و صفر میگیره. و بگین کی رفته چهار میلیون داده و هشت جلد کتابای هری پاتر رو خریده؟ مننننننننننننننننن😎😎🤣🤣 هم اینکه خیلیییییییییییییییییییییییی سال بود دوست داشتم بخونمشون. خیلیییییییییییی سال. شاید حتی بچگی هام دوست داشتم بخونم و روم نمیشد که بگم برام بخرن. از طرفی عاشق فیلماشم و 2 تریلیون بار دیدمشون🤣😅 از طرفی میخوام به همین بهانه خودم رو عادت بدم به کتابخونی قبل از خواب.
بزار اینارو به اکسلم اضافه کنم. خب اضافه کردم. شد 13 تا پارامتر که دیگه تا یه ماه نشده دیگه چیزی بهش اضافه نمیکنم. الان ایناست.

  1. ورزش کردم یا نه؟(+1/-1)
  2. خوابم خوب بود یا نه؟(0/+1)
  3. رژیم رو رعایت کردم یا نه؟(+1/-1)
  4. به برنامه روزانه ام رسیدم یا نه؟
  5. زبان خوندم یا نه؟
  6. سوشال مدیریت کردم یا نه؟
  7. نماز خوندم یا نه؟
  8. روزمره نویسی کردم یا نه؟
  9. برنامه فردام رو آماده کردم یا نه؟
  10. از روزم راضی بودم؟
  11. تخاتش (-2/+1)
  12. MIT(+2/-1)
  13. مطالعه قبل از خواب

این از گزارش هفتگی. در کل این هفته هفته خوبی بود. دارم میمیرم از دشوری بزار برم بیام بقیه اش مینویسم.🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🤣🤣🤣 خب اومدم🫠. اره خلاصه که راضی ام و هفته بعد میانگین امتیازم به 4 - 4.5 برسه خیلی خوبه و بازم راضی ام.
دیگه همینا یکم برنامه ریزی فردا رو انجام بدم و بگیرم بخوابم که صبحی باشگاه مارا میخواند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

وی پروپوزالشم نوشت ۲۲ اردیبهشت

سلامی. از گوشی دارم مینویسم. دارم فکر میکنم که میشه به جای اخر شب با لپ تاپ روزمره نویسی، قبل خواب با گوشی بنویسم. هم راحت تره و هم احتمالا دیه تنبلیم‌ نمیاد تا پایین برم. 

اره خلاصه که پروپوزال رو نوشتم. هم متدلوژیم. هم دیتاهایی که میخواستم رو درآوردم. میمونه درست کردن فایل ارائه و مسلط مسلط شدن روی مقاله و دفاع هفته بعد.

امروز عصری رفتم دانشگاه و تمومش کردم. این هفته به خیلی کارام نرسیدم. ولی هنوز سه روز دیگه تا آخر هفته دارم و تلاشم میکنم که هر چه قدر میتونم به تسک هایی که گذاشتم پایبند باشم و برسونمشون. سه شنبه بعدی که دفاع رو انجام بدم. یه رفرشی توی برنامه ریزی هام میکنم. که هم یه ماه آینده این آخرین درس رو خوب هندل کرده باشم هم اینکه کلا تایمم آزادتره و باید درست ازش استفاده کنم. بعید میدونم یه همچین تایمی دیگه گیرم بیاد.

امروز یادم رفت امتیازم رو بدم. فکر کنم ۴ رو حداقل میگیرم. بتونم میانگین ماه رو ماهی یه امتیاز بیارم بالا عالی میشه.

فردا برمیگزدم قزوین. صبحش دوباره باید بیام کرج و عصرش برم‌ کارگاه. شبشم شاید رفتم استخر. پنجشنبه روز مهمیه برام. باید وام و مانده بانک های کارگاه رو اوکی کنم. اداره هام که بسته است وگرنه اونجاهام کار داشتم میتونستم برم. شاید بعدا فکر کردم برنامه قزوینم عوض کردم مثلا جمعه تا یکشنبه قروین باشم و چهار روز تهران.نمیدونم بعدا فکر میکنم.

دیگه اینکه رژیمم بالا پایین داره ولی داره خوب پیش میره. دو تومن دانشگاه بهمون بن کتاب داد و‌خرید کردم. ۴۵۰ دادم پول پنج جلد اریگامی و ۶۰۰-۷۰۰ اینام دادم یه کتاب دایناسور سازی🤣 ۲۲ تا دایناسور میشه ساخت باهاش و به نیت بچه فامیل گرفتم باحال باشه خودم برمیدارم🤣. یکی دو تا از این کتاب روانشناسی ها گرفتم یه کتاب مبانی کشاورزی گرفتم و یکی هم سودوکو.

همینا دیه بسه امشب فکر کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

من باب استرس و اضطراب

از دیروز تا امروز چی شد. اینکه فهمیدم سه شنبه هفته بعد دفاع پروپوزال دارم. استرسم زیاد شد. و خب دیروز دوبار خودارضایی کردم و از عصری که فهمیدمم تا شبی یکم بیشتر از حد معمول غذا خوردم و حتی غذای امروزمم دیشب خوردم. چرا اینجوری شد؟ چون با اینکه پروپوزالم تموم کردنش شاید یه ساعت طول میکشه یا نهایت دو ساعت، دارم خیلی کشش میدم و الکی 4 روزه داره طول میکشه. همین اتفاق باعث میشه که استرسم هم زیاد بشه، برم غذا بخورم. الکی با گوشی و لپ تاپ ور برم. خودارضایی کنم و کلا هر کاری کنم که حواسم از موضوع اصلی پرت بشه. در حالی که کافیه 2 یا نهایت 3 ساعت وقت بزارم و تمومش کنم. یه جوری باید این رو هندل کنم. یه سری روش ها هست مثل اینکه آقا سه تا کار مهم روزت چیه همون هارو اول انجام بده و کلا این سه تا رو انجام دادی خوشحال باش.
شاید باید روزانه یا شب قبل این سه تارو مشخص کنم که اینقدر پرت و به در و دیوار نزنم.
همینا برم این سگ رو تموم کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

وی هفته بعد دفاع پروپوزال داره

صبحی زنگ زدم آموزش. گفتم خانم مستوره این پروپوزال اینای ما کیه و چی جوریه و اینا. گفت هفته بعد سه شنبه تو یه روز همتون میاین و دفاع می کنید.

گذشت و عصری ساعتای 3 بود. دیدم آموزشمون زنگ زد. جواب دادم. گفت آقای محمدجواد با استاد مهدی ای؟ گفتم آره. هفته بعد سه شنبه یه تایم میفرستم دفاع پروپوزالتونه!!! گفتم کی سه شنبه؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟(با تعجب و بهت فراوان😱🤣🤣) انگار نه انگار که صبحش پرسیده بودم🤣🤣 خبر شوک آوری بود خلاصه.

اره خلاصه هفته بعدی دفاع پروپوزال دارم.

یه سیستم ارزیابی برای خودم درست کردم که یه سری کارهارو اگر انجام داده باشم، مثلا ورزش کرده باشم یا نه. امتیاز میگیرم 1 و 0. و ده مورده و تهش یه امتیازی از روزم در میاد. برای این درستش کردم که بتونم زندگیم رو دنبال کنم ببینم کجا باگه درستش کنم. امروزم تخاتش رو بهش اضافه کردم که صفر و منفی یکه. کلا دارم فکر میکنم یه سری از این چیزام بهش اضافه کنم. همونقدر که کارای خوب یه امتیاز میتونه اضافه کنه قطعا کارهایی هم هست که یه امتیاز بتونه کم کنه. همین الان که این متن رو دارم مینویسم این به ذهنم خطور کرد که چرا اصلا باید وزن برابر داشته باشن🤔 یه کاری میتونه دو تا مثبت داشته باشه یه کاری سه تا و یه کاری هم یه دونه. یه کاری هم میتونه 3 تا منفی باشه اصلا! بعد پروپوزال آپدیتش میکنم. راستی تا الان از شنبه که راش انداختم به یه 3 گرفتم. دیروز 5 گرفتم و امروزم احتمالا 7 بود که یه منفی یک خورد و شد شش.
آمدم. دیگه اینکه اینستارو سه چهار روزی هست که پاک کردم و با لپ تاپ میرم. اکسپلور گردیم که داره میل میکنه به صفر. ولی زیاد چکش میکنم. چون فیلترم نیست راحت تر شده دسترسیم. مثلا 20 باری در روز چک میکنم شاید و بتونم بیارم رو 2-3 بار عالی میشه. اینستا رو که گذاشتم کنار به جاش پادکست دارم بیشتر گوش میدم و به نوعی جایگزینش کردم. تایمای کوچیکمم سعی میکنم که کارای مونده ام رو انجام بدم. یکی از کابینتام رو تمیز کنم. چای سبز نپتونی برا خودم درست کنم و اینا.

دیه همینا بریم درس بخونم و پروپوزالم رو آماده کنم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohammad ...

این بازیکن برنامه ریزیاش رو کرد و بسیار پربازده تر شده😎

سلام.

نشستم تفکر کردم. از چت جی پی تی کمک گرفتم و به یه برنامه قابل اجرا رسیدم. این سیستم رو تا حالا انجام ندادم و کاملا بر خلاف برنامه ریزی های قبلی ای هست که داشتم. قبلنا مینشستم یه برنامه ریزی سفت و سخت میزاشتم و به هیچیش نمیرسیدم. یکم که بهم میریخت دیه فکر میکردم روزم بهم ریخته و یا حتی کلا برنامه ام بهم ریخته و نمیشه کاری کرد. اما الان اومدم خیلیییی منعطف تر برنامه گذاشتم. اینجوریه که به هر روزم رو تقسیم کردم به یه سری بلاک. مثلا بلوک خواب، بلوک صبح، بلوک کار، بلوک منعطف، بلوک خالی. و مثلا خوابم اینجوری که یه بازه ی 9 ساعته از 11 تا 8 صبح هست. و توی این بازه هر موقع خواستم مثلا نهایت تا 12.5 اینا میخوابم و صبح هم بدون هیچ آلارمی اولین باری که از خواب پاشدم، بیدار میشم. خیلییییییییییییییییییییییییییییییی خوبه این حرکت و به شدت راضی ام:)

برای کارهام هم توی طول هفته 9 تا بلوک کار گذاشتم توی روزهای جمعه تا سه شنبه، که میشه 27 ساعت و روزی 2 تا بلوک سه ساعته هست. و کار هام رو بین این ها پخش کردم. یه سری پیش فرض هم بر اساس الویت هام گذاشتم. مثلا تز بین 3-4 بلوک میتونه بگیره یعنی حداقل 3 و حداکثر 4. کارگاه، آپشن، یادگیری و دانشگاه هم بین 1-2 بلوک میگیرن. از اون طرف تایم قزوین رفتنم رو هم گذاشتم چهارشنبه صبحی ساعت 6 برم  و پنجشنبه عصری ساعت 6 برگردم. برای این دو روزم کلا بلئک اینا نزاشتم و جدا برنامه ریزیشون میکنم.

دیگه اینکه دارم تلاش میکنم اخر هفته ها تکلیف بلوک های هفته بعد رو مشخص کنم و اگه بتونم یه جوری دنبالشون کنم که ببینم چه قدر دارن خوب پیش میرن عالی میشه.

باشگاهم رو توی بلوک صبح گذاشتم. که کلش 2.5 ساعت هست و ترجیح خودم اینه حداکثر یه ساعت بپیچم برم باشگاه و اگه برم حسابی راضی ام. 

اون دو روزی هم که قزوینم اگه بتونم یه روزش رو برم استخر دیه نور علی نوره و خیلیییییییییی خوب میشه.

دیگه همینا. امیدوارم طبق این برنامه ام بتونم پیش برم و همه چی خوب باشه. 60-70 درصد باهاش برم جلو راضی ام.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohammad ...

این بازیکن خیلی سرش شلوغه و نیاز به یه برنامه ریزی داره.

سلامی.

عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تا صبح🤣

عرض کنم که خیلی سرم شلوغه. در زندگیم چنان بی برنامه نبودم. ایضا اضطرابم افزایش پیدا کرده.علت؟ نرسیدن به کارهام. همه چی لحظه آخری. 

از بی برنامه بودن همین مصداق بس که امکان نداشت که من غذام رو اشتباه بزنم و یا یادم بره بزنم. اما از عید به این ور نه تنها اشتباه میزنم بلکه فراموش هم میکنم که غذا رزرو کنم. خیلی خیلی سرم شلوغ شده. کارهای کارگاه تمومی نداره و خیلی وقتم رو گرفته. تز و پروپزپوزال و همه داستان های قبلی رو بهش اضافه کنید. موهام دوباره دارن نازک میشن. شایدم بیشتر دارن میریزن. حدسم اینه که به خاطر تغذیه و ورزش نکردن هست. چون تا قبل از عید خیلی وضعیت بهتری داشتن و الان ضعیف تر شدن. ممکنه به خاطر استرس و اضطراب هم باشه. خاله ی عزیزم فوت شد و از معدود آدم های اطرافم یکی کمتر. تنها کسی که مرتب بهم زنگ میزد. استرس و اضطراب این شلوغی هام هم به نظرم بهش اضافه شده که وضع موهام شده این.

این بازیکن نیاز داره که یه برنامه ریزی داشته باشه تا به همه ی کارهاش برسه.

خیلی پراکنده کاری میکنم. هی میپرم اینور و هی میپرم اونور و خیلی وقت ها کارهارو نیمه تموم میزارم. دقیقا هم مشخص نمیکنم که کی باید یه کاری رو تموم کنم. شاید ددلاین دادن بهش کمک کنه. یه وقتایی همه تلاشم رو هم نمیکنم. مصداق؟ امروز میخواستم که ای پی ثابت بگیرم برای کارگاه. اول رفتم و گفتن برق نیست و باید بری طبقه بالا. به جای اینکه برم رفتم خونه تا محمدرضا رو بردارم و 40 دقیقه ای همینجوری علاف بودم و حتی برنامه ام هم این بود که برم دوباره یه ساعت دیگه برگردم قشنگ 2 ساعتی علاف میشدم. ولی وقتی داشتیم میرفتیم سر راه یه دقه واستادم و رفتم بالا و به اون کارمنده گفتم ای پی ثابت میخوام و بنده خدا فرم ایناش رو بهم داد و یه بخشیش رو هم با گوشیش زد و گفت برو سیستمم وصل شد برات میزنم و زد!

خلاصه یه جاها اونقدری که باید پا فشاری نمیکنم و یه جاهایی هم زیادی پافشاری میکنم. چیزی که مثلنا میتونم زنگ بزنم و از پشتیبانی استفاده کنم و هی زور میزنم خودم درست کنم. البته این خیلی بد نیستا ولی باز باید یه حدی داشته باشه.

از یه طرف دیگه امسالم خیلی میخوام به وضعیت سلامتیم اهمیت بدم.باید به باشگاهم برسم. باید برمااا! غذا اینام فعلا یه هفته ای هست رژیمم. لعنتی شیمکم توعه ها ولی وزنی پایین نمیام حالا بزار باز بیشتر فشار میارم. میخوام 3 ماهه حدود 15 کیلو کم کنم. این یه هفته ام خدایی بیشترش قزوین بودم و فرصت خوردن زیاد داشتم. ولی نخوردم و جلوی خودم رو گرفتم. یه چیزی هم که فهمیدم اینه که آقا نگی بهتره. کلا آدم هر چی نگه به بقیه بهتره. نگو رژیمم. نگو اینکار میخوام بکنم نگو اونکار میخوام بکنم.

همینا شد پس. ذهن پراکنده، نصفه نیمه ول کردن کارها، بی برنامگی. 

میخوام هفته به هفته یه سری کار مهم رو مثلا سه تا یا پنج تا رو اینجا بگم و اون هفته فقط و فقط مهمترین الویتم این باشه که اون سه تا کار رو انجام بدم. امروز 13 اردیبهشت هست. یه هفته بعد میشه 20 اردیبهشت و کل کارهایی که دارم این موارد هستش:

  1. تایید نهایی سوال و پروپوزال توسط استاد راهنما
  2. راه اندازی کامل سپیدار کارگاه
  3. تمیز و مرتب کردن فایل های دانلودی تز و پرتفوی صندوق ها
  4. درست کردن پاسخنامه میانترم
  5. ارسال پاسخ مینی پروژه اول بچه ها

اینار به نظرم مهم ترین کارهایی هست که دارم. که به ترتیب الویت هم نوشتم. یعنی سه تای اول مهم ترن.

حالا الان که شنبه ساعت 5:57 دقیقه است، من فردا صبح زودی میرم تهران و از همونجا میرم دانشگاه. ساعتای 4 اینا با استادم جلسه دارم و امیدوارم که سوال و پروپوزال رو نهایی کنیم. اگه بشه که خیلی خوبه. اولی رو تقریبا انجام دادم. کارگاه رو از الان تا شب که پاشم و هر چه قدر بشه میبرمش جلو. بعد پس فردا  و دوشنبه و سه شنبه رو میتونم تهران باشم و شب سه شنبه برگردم قزوین. بلیط گرفتم چهارشنبه صبح میام قزوین. از راه آهنم یه سره میام کارگاه. خب چهارشنبه و پنج شنبه هم که شد کارای قزوین.

الان پس خلاصه اش این شد.

  • یکشنبه کارهای تز.
  • دوشنبه سه شنبه تمیز و مرتب کردن فایل های دانلودی تز و پرتفوی صندوق ها و پاسخ مینی پروژه اول و پاسخ نامه میانترم.
  • چهارشنبه و پنج شنبه هم راه اندازی کامل و صددرصدی سپیدار
  • چهارشنبه یه تئاتر میخوام برم. سه شنبه هم با بچه ها یه سر بریم سینما
  • این وسط جمعه و شنبه رو هم دارم که فعلا خالیه. که اگه برای بقیه کم اومد از اینا میزارم.

این از این.

یه سری کارهای دیه ام هست که این وسط مسطا جاش میدم دیگه.

همینا. اصلا استرس و اضطرابم فروکش کرد😂😂

چی میشد ادم  تنگ میکرد هر شب میومدم مینوشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

نه به کمالگرایی

درود.

1- پروپوزال رو یه نسخه اولیه ازش نوشتم. امروزم برای استادم فرستادم. امیدوارم همین رو اوکی کنم و به فراغت بال برسم.

2- اصول رو ایندفعه ام نوشتم. 11 اردیهشت. میخوام قبول شم.فیکس ده روز وقت دارم. میخوام یکم توانایی هام نشون بدم. به نشانه اعتراض تحلیلگری بعدش رو هم میخوام بشینم بخونم و بگیرم.

3- شنبه ای رفتم مشاوره. دیگه کلا شده بحث رابطه و اینا. یکمی از حسم در مورد فوت خاله ام گفتم. اینکه احساس تنهایی که چه عرض کنم واقعیت زندگیم تنهایی هست. قرار شد بیشتر برم جاهای جدید و آدمای جدید ببینم و دوستای جدید پیدا کنم. بزار برم باشد که خوشحالی پیشه کنیم رو بخونم. خب خوندم. عااا. خدایی چیزایی سختی نخواستم از خودم. یعنی هدف هایی که گذاشتم از روی کمال گرایی نیست. بیشتر اهمال کاریه. شایدم بی برنامگی. سوالی که هست اینه که ممدجواد کمتر کمالگرا چی کار میکنه؟ ممدجواد کمالگرا مینشست میگفت که اره باید از فردا 4 صبح پاشم و یه برنامه پشت هم و سخت گیرانه میچید که به هیچ کدومش هم نمیرسید. ممدجوادی که میخواد نمیخواد کمالگرا باشه ولی به کاراش برسه چی میکنه؟ بزار برم از چت جی پی تی کمک بگیرم یکم.
چه قدر ماهه این چت جی پی تی. مکالمه ام باهاش بزار کپی کنم.

یه موقعیتی رو شرح میدم و یه سوالی مطرح میکنم و میخوام بزارمت جای کسی که ازش سوال رو میپرسم و میخوام که جواب بدی. محمد جواد کمالگرا وقتی به کارهاش نمیرسید، میگفت که باید از فردا 4 صبح پاشه. بعدش بره باشگاه و دوش بگیره. بعدش صبحونه و همینجوری تا شب یه برنامه سفت و سخت میچید. اتفاقی که می افتاد اینه که محمدجواد کمالگرا صبح خیلی دیرتر از 4 پا میشد و به محض دیر پا شدن حس میکرد که روزش بهم ریخته و شروع میکرد به پرخوری عصبی. محمدجواد کمال گرا بعدا سعی کرد که کمال گرایی اش رو کمتر کنه و دیگه با دیر پاشدن خودشو سرزنش نکنه و پرخوری نکنه. ولی الان مشکلی که داره اینه که محمدجواد کمتر کمال گرا حس میکنه به همه کارهاش نمیرسه و روزهای مفیدی نداره. حس میکنه نیاز داره که برنامه ریزی دقیقی باید داشته باشه. چون خیلی کار داره. تز و پروپوزال داره یه درس این ترم داره و 11 اردیبهشت یه آزمون نوشته. از طرفی آخر هفته ها هم باید بره قزوین تا به کارهاش برسه. به سلامتی اش هم باید اهمیت بده. زبان بخونه و برنامه نویسیش و ریاضی اش رو بهتر کنه. یه درس هم این ترم دستیار آموزشی هست. دوست داره که توی لینکدین فعالیت بیشتری داشته و پست های بیشتری بزاره. از طرفی دوست داره استراتژی های آپشن رو کد بزنه و ازش پول دراره. حالا سوال اینه محمدجواد کمتر کمالگرا چی کار کنه که باز کمالگراییش اود نکنه؟ چی کنه به کاراش برسه ولی توی دام کمالگرایی نیوفته؟ شاید اصلا داره خوب پیش میره و اینا همش دام های کمالگرایی هست؟

محمدجواد عزیز، تو وسط یه مسیر سخت و پرکار هستی. داری تلاش می‌کنی هم آدم مؤثری باشی، هم سالم بمونی، هم رشد کنی. این خودش قابل احترامه. اما یه چیزی یادت نره:

🌱 کمالگرایی یه جور تلاش برای کنترل کامل دنیای غیرقابل‌کنترله.

و تو الان فهمیدی که کنترل مطلق، استرس میاره. پس کارت درسته که عقب کشیدی. ولی الان که کمالگرایی رو کمی ول کردی، ذهنت داره بهت می‌گه:
«نکنه داری ول می‌کنی؟ نکنه دیگه اون محمدجواد سخت‌کوش نیستی؟»
در حالی که شاید واقعیت اینه:
🌿 تو داری عاقلانه‌تر و مهربون‌تر زندگی می‌کنی.

اما خب، حالا سوال واقعیه: چطوری هم به کارهات برسی، هم دوباره در دام کمالگرایی نیفتی؟

پیشنهادها:

  1. برنامه‌ریزی انعطاف‌پذیر کن، نه نظامی.
    به‌جای برنامه ۴ صبح، یه بازه بذار: "صبح بین ۷ تا ۹ می‌رم پیاده‌روی یا باشگاه."
    برنامه رو "تلاش‌محور" بچین نه "نتیجه‌محور".

  2. سه اولویت روزانه داشته باش.
    فقط سه تا. اگه اونا رو انجام بدی، روزت موفقه.
    حتی اگه همه‌چی به هم بریزه، سه‌تارو بزن و بقیه‌ش ول.

  3. گزارش روزانه به خودت بده.
    آخر شب بنویس: امروز چی خوب بود؟ چی می‌تونست بهتر باشه؟
    ولی بدون قضاوت. فقط مثل یه ناظر کنجکاو.

  4. یادآوری کن که "انرژی محدود داری."
    تو آدمی، نه ربات. اگه بخوای به ۱۰ چیز برسی، به هیچ‌کدوم نمی‌رسی.

  5. ریتم طبیعی زندگی‌تو کشف کن.
    شاید صبح زود برای تو جواب نمی‌ده. شاید بعدازظهر پربارتری. به خودت گوش بده.

  6. هر دو هفته یه‌بار با خودت چک کن:

  • دارم حس خوب و مفید بودن رو تجربه می‌کنم؟

  • یا دارم دوباره خودمو با شلاق کمالگرایی می‌رانم؟

در نهایت، شاید سوال درست این نباشه که "چرا به همه کارام نمی‌رسم؟"
شاید سوال درست اینه:
"کدوم کارها واقعاً مهم‌ترن؟ و چطوری با حال خوب پیش برم؟"

تو خوبی محمدجواد، حتی وقتی کامل نیستی. 🌻

واقعا بهتره جای مشاور هر روز با این حرف بزنم😅

بهم یه اکسلم داد که باهاش برنامه ریزی کنم و یه دو هفته ای میخوام بهش انجامش بدم ببینم چی میشه.

اصلنا آروم شدم دیه حرفم نمیاد🤣

دیگه همینا برم اکسل فردام پر کنم که مراقبم باید زود پاشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...