این چند روزه همه کارهایی که داشتم رو انجام,هر کاری که ممکن بود وقتم رو بگیره,ذهنم رو مشغول کنه,اعصابم رو خرد کنه,حالمو بگیره,از خریدن دوچرخه برای اینکه باهاش تا کتابخونه ها برم, اینکه پولم و بانک بزارم برای وام و دیگه فکر خریدن ماشین و تا کنکور از کله به در بکنم ,لباس بگیرم,کانون ثبت نام کنم,به پدر و برادر گرامی بگم که دیگه خودتونید و خودتون ظهر اومدید شب اومدید منتظر غذا درست کردن من نمونید دیگه هر کدومتون باید کار خودتون رو بکنید,اینکه سیر ترشی درست کنم و به خودم هی جایزه بدمشون:),اینکه یه جین جوراب بگیرم تا لازم نباشه جوراب بشورم و وقتی همشون کثیف شدن همه رو با هم بندازم تو ماشین:دی,اینکه گلام رو بکارم,خاکاشون رو عوض کنم جاشون رو عوض کنم بیارم جلوی تخت که وسط زمستون نگم ای وای گلام خراب شدن,اینکه یه گوشی دکمه ای بگیرم و این گوشی اندروید بلای جان رو دیگه کم کم کاملا کنار بذارم,و خیلی خیلی کارهای دیگه که انجامشون دادم که دیگه مزاحمم نباشند.از اینجا به بعد یعنی از الان به بعد اگه نخوام درس نخونم دیگه هیچ بهونه ای ندارم,همش تنبلیه همش بی ارادگیه همش ضعف خودمه,چون دیگه همه چی برام مهیاست,هر چی که خواستم,دیگه تنها کاری که باید بکنم اینه صبح به صبح شال و کلاه کنم و برم کتابخونه و بخونم و بخونم تا شب,شبم بیام غذای فردامو درست کنم و یکم استراحت کنم و دوباره صبح برم برای اینکه اون روز همه تلاشم رو بکنم.9 ماه باید تنها کاری که بکنم همین باش,فقط همین.

+یادتونه گفتم بعد کنکور معدم بهتر شده,موهام بهتر شده.رفتم آرایشگاه,محمد ,آرایشگره گفت چی میزنی به موهات خیلی بهتر شده؟ گفتم از این قرصای تقویتی میخورم:دی :)

++همونطور که قبلا گفتم پلاک21 آخراشه و چند روز دیگه بقیه پست های این پلاک هم رمزدار و آرشیو میشند:)،خیلی امیدوارم پلاک22 یه سال خیلی خوب باشه,خوب که داره شروع میشه (;