۵ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

همینجوری باشه اینم

بیاید گروهی فحش بدیم:/



+این وحشی بازیا چیه ملت در اوردن,حمله کردن فروشگاه های زنجیره وی رو غارت کردند!!!
یاد یه فیلمی بود یه روز در سال هیچ قانونی وجود نداشت و کشت و کشتار ازاد بود یاد اون افتادم
میگم بیاید از فرهنگ 2500 ساله مون صحبت کنیم:(
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

زندگی واقعی

به سمت انزوا کشیده میشم.

اول‌ها,اوایل مهر و رفتن به دانشگاه و اینا خیلی خوب بود,هر روز صبح به صبح پا میشدم میزدم بیرون.

میرفتم کتابخونه,رفتم کلاس آلمانی نوشتم,رفتم ساز یاد بگیرم,برنامه درسای دانشگاه رو بخونم یه سری درسا رو برم یه سری رو نرم,کلا خیلی خوب بود و همش بیرون بودم و حال خودمم خوب بود.

بعد نمیدونم چی شد الان یکی دو هفته است نه کلاس آلمانی رو رفتم نه خوندمش نه ساز رو رفتم و نه دانشگاه, باز اومدم همش تو خونه نشستم,باز همش اومدم در اتاق رو قفل کردم و رفتم توش.نمیدونم چیه,فقط میدونم اگه حواسم نباشه ناخودآگاه سمت انزوا کشیده میشم.ناخودآگاه تنهایی رو انتخاب میکنم و توش غرق میشم.

ولی ولی ولی :))

از فردا قراره بزنم تو دهن هر چی انزوا و تنهایی و خونه نشستنه:),

هم دانشگاهم رو میرم

هم آلمانیم رو میخونم

هم انگلیسی

هم ساز

و به تازگی میخوام برم سر کار فعلا هم نمیگم چیه:)))

و دیگه تنها چیزی که میدونم اینه که نباید خونه بمونم

نباید وقتم رو تلف کنم

نباید این جوونی بیهوده بگذره

خلاصه که دهن انزوا رو قراره سرویس کنم.:)))


+ورزشم به بالایی ها اضافه کنید:)

++چه خبرا,خوبید؟:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

معرفی کتاب در مورد اعتماد به نفس و فن بیان

سلام
میگم بچه ها کتاب هایی خوب و به درد بخوری تو حوزه های اعتمادبه‌نفس و فن‌بیان می‌شناسید؟
خودم نظرم اینه که این چیز ها رو باید بیشتر توی محیط و از روی تجربه یاد گرفت,ولی خب من میخوام همزمان با کتاب هم یاد بگیرم.
اگه میشناسید حتما بهم معرفی کنید:)

+ چرا نت من هنوز وصل نشده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

هفت بیجار 3

1.سلام،خوبید؟:)


2.در حال حاضر از اینکه اون اوایل با اسم و فامیل خودم وبلاگ زدم کانهو گوزنی که در گل مانده پشیمانم:/ واقعا هم نمیدونم باید چی کنم،الان واقعا دلم نمیخواد یه اشنایی اینجارو بخونه-اف بر تو اگر اشنایی و میخونی-هر کاری هم میکنم نمیتونم کاری کنم تو سرچ گوگل نیاد.احتمال خیلی زیاد ارشیو رو بردارم شایدم رمزدارش کردم ،ارشیو اصلا این قابلیت رو نداره که هر کسی بخوندش:|


3-این ترم دانشگاه که تموم بشه،تقریبا از بهمن به بعد،قراره حسابی سرم شلوغ و رسما دهنم سرویس بشه

باید حرکتایی بزنم که در این عمر 21 ساله هرگز مشابه اش مشاهده نشده و حرکتایی ایست بس خفن و جذاب^_^


4-یادتونه همش از بلاتکلیفی مینالیدم،هی میگفتم بدترین چیز در دنیا بلاتکلیفیه و فلان و بهمان

تازگیا یه جوری هست که هر روز بیشتر از دیروز تو حوزه های مختلف زندگیم تکلیف خودم رو میدونم 

میدونم راه چیه،چاه چیه،چی باید بکنم چی نباید بکنم،میتونم بگم ان سال آیندم احتمالا چی جوری میگذره،فقط دیگه یه همت میخواد یه اراده که به هر چیزی که تو ذهنت داری واقعیت ببخشی و عملیش کنی.انشاءالله که خیره:)


5-این سه جلسه ای که من کلاس آلمانی نرفتم هی گفتم این جلسه نرم نخوندم بشینم برای جلسه بعدی بخونم و با آمادگی کامل برم و همون طور که میدونید عین این سه جلسه‌اش رو به همین منوال و به امید اینکه بخونم گذروندم و تا امروز که دیگه پاشدم رفتم

این اتفاق باعث شد بفهمم من یه عمره به همین ترتیب کارهام رو پشت گوش انداختم و انجام ندادم

یعنی خیلی وقت ها شده مثلا انجام یه کار در حد متوسط رو برای اینکه همون کارو رو در بهترین حالت ممکن انجام بدم پشت گوش انداختم و انجام ندادم،

الان دقت میکنم میبینم همیشه همین کارو میکردم:|

#نه به پشت گوش انداختن!


6-خیلی دلم میخواد فعال‌تر باشم و درست‌تر و بلاگرانه‌تر بنویسم.سعیم رو میکنم:).


7-شبتون بخیر،عاقبتتون بخیر^_^


پ.ن:یادم باشه موضوعات رو باید درست کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

معامله ی عمر و زندگی

احتمالا شما هم بدونید،بدترین چیز برای من بلاتکلیفیه.اینکه ندونم باید چی کنم،بدونم و انجام ندم،اینکه هی بین چندتا موضوع بچرخم و هیچ کدوم رو درست دنبال نکنم.اینکه بدون برنامه جلو برم و اخرم به هیچکاری نرسم.

این مدت خیلی درگیر بودم.درگیر همه چی.همه چی رو باهم قاظی کرده بودم میخواستم همزمان هم به درسای دانشگام برسم،هم به علایقم برسم،هم کار کنم،هم به فکر ازدواج باشم،هم ورزش کنم،همه کار دلم میخواست همشون رو دنبال کنم به همه چیز برسم ولی خب یه روز 24 ساعته.یه روز میگفتم گور بابای زندگی برو کارهایی که دوست داری انجام بده،یه روز میگفتم نه برو پی کار و پول جمع کردن و ازدواج این ها،فرداش میگفتم نه این نه اون همه با هم،فرداش میفهمیدم همه با هم رو نمیشه انجام داد.
بالاخره یه روز نشستم یه لیستی درست کردم،چیا دارم و چیا ندارم!
توی چیا ندارم خیلی چیزها نوشتم،مدرک دانشگاهی ندارم،پایان خدمت ندارم،توی خیلی از چیزها یه مهارت کمی دارم،اشپزی،نقاشی،برق،تکنولوژی و... ولی توی هیچ کدومشون مهارت کاملی ندارم،نوشتم تجربه ندارم و ال و بل و فلان ندارم.
چیا دارم ها تعدادشون خیلی کمتر بود ولی یه چیز بود که اگه درست ازش استفاده بشه و قدرش رو بدونی میتونه همه چیا ندارم‌هارو پر کنه.
اسمش جوونیه.و اینجاست که این جمله جوونی سرمایه است معنی میشه.میتونم این سرمایه رو بدم و به جاش مدرک و مهارت و تجربه بگیرم میتونم رو تخت لم بدمو پستای انگیزشی اینستا رو بخونم،با انجام کارهای بیهوده الکی هدرش بدم یا ارزون بفروشمش!
"الان میدونم باید یاد بگیرم،هرثانیه‌ای رو که دارم "

+من باب پست بالا ،حرکات خیلی خفنی زدم که فعلا بهتون نمیگمD:
++چطوریایید؟:))))
+++به کنکوری‌ها:درساتونو خوب بخونید،بدونید که هرچی درسای دبیرستان هست رو باید تو دانشگاه بخونید.اگه الان نخونید علاوه بر اینکه دانشگاهی که نمخواید قبول نمیشید مجبورید دیگه تو دانشگاه بخونیدشون،بخوانید فرزندانم:)
++++یکی را از خود راندم،الان پشیمانم:(
+++++از همون پست های اینستا;)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...