21 خرداد: ایستگاه نوبنیاد

سلامی.

وی عین سگ خوابش میاددددددددددد. در ایستگاه نوبنیاد گوشه ای نشسته و هندزفری در گوش گفت بیکاره بیاد چیزی بنویسه.

عارضم که لازم دارم بشینم و یه مقایسه ای بین این راه های ادامه یه سال آینده زندگیم بکنم. یعنی بمونم قزوین یا تهران. RA بشم یا برم قزوین کار کنم. چون هی تصمیمم عوض میشه و نیاز دارم یه بار یه از چشم منطق بشینم همه جاش رو ببینم و وقتی منطقم گفت مثلا دیه فلان راه، اون موقع ببینم احساسم چی میگه و همون بکنم. این خلاصه از این.

دیه اینکه خوابمممم میاد. بعد دیروز ارائه ام رو دادم. بیشترین نمره من شدم. آما هموز فاکینگ امتحانش مونده. اینم بدیم خلاص شیم. عملا الان از درس و اینای ارشد رهایی جستم. و این ره دوساله به پایان رسید. دوستش داشتم و دوران خوبی هم برام بود.

دیه اینکه سوار مترو گشتم. اهاااا هری پاتر قسمت جام آتش نازنینم رو گذاشتم تهران و با دلی آکنده از اندوه کاملا خوابالو در حال رفتن به قزوینم😭😭 بسیار دل چرکین از این اتفاقم چون خیلی گنده بود نمیتونستم با خودم بیارمش. از طرفی حدودا ۶۰ درصدش رو هم خونده بودم و اخر جشن کریسمس بودم. از طرف دیگه اگه میاوردمشم صرفا خوراک سه روزم بود. در نتیجه به محفل آتشم به نگاهی انداختم و دیدم ماشالاه چه قطور تر از اینه و دیگه گفتم اگه قرار بعد سه روز چیزی نخونم، پس بزار کلا نخونم. توی این رفت و آمدم عوضش کتاب خراب نمیشه.

کاش توی قطار بتونم عین دو ساعت و ربعش رو بخوابم. اگه نخوابیدم میرم خونه و میگیرم میخوابم. 

همینا دیه. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

19 خرداد: به خاطر برادر

 از این سه تا نقطه آخر عنوان گذاشتن خوشم میاد😅😅.

سلامی.

عاااا عرض کنم که چی شد یهویی هوس پست گذاشتن به سرم زد. یه ربع پیش اینا با برادر صحبت میکردم. بگم یکم داستان چی بود. یه قطعه ای داریم به اسم اتوماتیک استارت. ما دو تا قطعه اصلی این رو تولید میکنیم و یکیش رو تولید نمیکنیم. یه X نامی هست که اون قطعه ای(اسمش بزاریم قطعه شماره 3) که ما تولید نمیکنیم رو تولید میکنه. قطعه 3 خیلی قطعه استراتژیک تریه و کلا کمن اونایی که تولیدش کنن. حالا این x از امسال اومده عوضی بازی در آورده و به همه گفته هر کی قطعه 3 رو میخواد باید 1و2 رو هم از من بخره. در نتیجه اش این شده که سفارش های ما کم شده. ذهن برادرم مشخص بود درگیر بود. مطمئنم رفته بود سر خاک و بعد به من زنگ زده بود.

این از شرح ماجرا. این کارگاه ای که داریم رو برادرم زحمتش رو کشیده. به معنی واقعی کلمه خون دل خورده، صبح تا شب زحمت کشیده، بی خوابی کشیده شده این. به واسطه این که سرمایه اولیش از طلاهای مامانم و یکم پس اندازی که داشتیم بود، منم توش شریکم. خیلی چالش داشت توی این مدت. یه بارش وقتی بود که نه پول درست حسابی داشت و کارگرش هم ول کرده بود رفته بود. شاید 6 سال پیش اینا. اون موقع 23 سالش اینا بود من 20-21 بودم. فکر کنم هنوز درگیر کنکور دادن بودم. خلاصه که خیلی اعصابش خورد بود. اون موقع من بهش گفتم میام برات کار میکنم. کارت عقب نمونه. چون حس کردم خیلی بهم نیاز داره.

الانم حس میکنم خیلی بهم نیاز داره. شرایط یه جوریه اگه دست نجونبونیم سال بعد شاید دیگه اصلا کار نداشته باشیم. شاید الان که 14 15 نفر لیست بیمه رد میکنیم بشه 3-4 نفر. البته این دفعه از جنس کمک دفعه قبل نیست. این دفعه میخوام کلا یه گوشه کار رو بگیرم که زمین نخوره. این همه درسای مالی و... خوندم یه سر و سامونی نتونم به کارگاه بدم باید سرم بزارم زمین بمیرم😅 از اون طرف تعریف از خود نباشه ذهن استراتژیک خوبی دارم. مطمئنم میتونم توی خیلی از تصمیم ها کمک درست و حسابی بهش بکنم. مثل الان که راه حل برون رفت از این مشکل رو تولید خود اتوماتیک استارت میدید!! از همه اینا مهم تر اینه که حضور من دلگرمی بزرگیه براش. چون غیر من هیچکسی رو نداره. منم غیر از اون هیچکسی رو ندارم.

خلاصه که شاید یهویی زد به سرم و کلا پلن هام عوض شد. به جا RA ای رفتم قزوین و نشستم پای کار. سربازی و اینامم خیلی تفاوتی نمیکنه همون پلنای قبلی قابل اجراست. مزایای دیگه ای هم داره. اولیش اینه همه چی ارزون تره:). میتونم باشگاه ارزون برم. استخر مربی بگیرم با چس تومن:). تنیس برم باز با چس تومن:)) ولی خب تهران نیست. در کل فاصله نیت تا تهران اومدنم هم خیلی نیست. هر موقع بخوام میتونم دوباره بیام. مثل اینه بخوام از خوابگاه برم دیگه.

این ده روزی که قزوینم باید بهش فکر کنم. شاید عملیش کردم. 

اینم بگم که 112 شدم. باشگاهم رو امروز رفتم. مقاله جدیدی که انتخاب کردم رو بی نهایت دوست دارم و خوشحالم از اینکه اون کثافت(کثافت از این که من دوستش نداشتم وگرنه در زمانه خودش مقاله خفنی بوده) رو ارائه ندادم. دیه اینکه همینا.
عنوان پست رو گذاشتم  شاید برنامه تغییر کرد...  ولی تصمیمم عوض شد و گذاشتمش به خاطر برادر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

18 خرداد: نیاز به کشوی ادویه ها دارم...

سلامی.

امروز رفتم دانشگاه. بزار بیخیال تعریف روز بشم. یکم از احوالم بگم. خیلییییییی دلم میخواد که خونه خودم رو بگیرم. نیاز دارم یخچال خودم رو داشته باشم. نیاز دارم کشوی ادویه های خودم رو داشته باشم که توش از همه جور ادویه ای دارم. دلم میخواد که زندگی خودم داشته باشم. هعی ارههه. خلاصه اینجوری غمبرک زده بودم. البته اینا که میگم خیلییییی هم دور نیست ازم. یه همت ریز میخواد. 

خلاصه امروز رفتم دانشگاه و دو تا سوال از میانترم رو برای تصحیح کردن شک داشتم که از استادم بپرسم. به جز اون چهار تا تمرینم حل کردم و دیه کاری نکردم. دیروز ساعتای 2 اینا خوابیدم و شش پاشدم و خیلییییییییییییی الان خستمه ولی میخوام یکم کارام بکنم و یکم دیگه برم بخوابم. فردا باشگاه رو هم میرم. احتمالا سینه میزنم.

سه شنبه باز ارائه دارم. MIT فردا ارائه است. باید بشینم مقاله رو بجووم. این وسطاش برگه های بچه ها رو هم تصحیح کنم و دو تا تمرین دیگم بزنم که تمرینامم تموم شه. سولوشن مینی پروژه یک و دو رو هم یه دستی به سر و روشون بکشم و بفرستم برای بچه ها. اینا کارای فردامه.

احتمالا یه هفته یا ده روزی برم قزوین و اولای تیر بیام. تصمیم دارم دوچرخه رو ببرم بدم یه سرویسی بکنن و یه سه چهار روزی یه دوچرخه سوالی برم. شاید البته اگه بتونم به خودم غلبه کنم. سعی میکنم یکی دو روزم استخر برم. قزوین امیدوارم دیگه همه ی کارهای کارگاه رو بکنم و دیگه بتونم از اینجا هندلش کنم. قزوینم هستم باید یکم کارای دیتای تز رو انجام بدم. برای این امتحان آخرم باید شروع کنم کم کم خوندن و اصلا نباید بزارمش شب امتحان. خیلییییییییییییییی زیاد و سخته لعنتی. علاوه بر اینا باید برای اصول هم بخونم. این طلسم لعنتی رو باید یه بار برا همیشه بشکنم. خلاصه که قزوین شلوغی دارم.

دیگه اینکه کتابای هری پاتر رو خیلیییییییییییی دوست دارم و کاش به جای این همه سال ماگلی زودتر میومدم توی هاگوارتز😅😅 البته که فیلماش رو سوراخ کرده بودم ولی حس میکنم با نخوندن کتابا ماگلی بیش نبودم. تهش ماگلی که حافظه اش رو چند بار پاک کردن🤣🤣

اره خلاصه دیگه اینکه در همین بین و اثنا باید یکمم فعالیتم رو توی لینکدین بیشتر کنم. هم اینکه تزم قابلیت تبدیل به محصول شدن داره. هم که میخوام برنامه نویسی و سنجی و تایم سریزم رو بکنم توی چشم بازار مالی ایران🤣🤣 هم اینکه دیه وقتشه پول درست حسابی دراریم😁😁 دبه با پول بورسیه و نمیدونم RA ای و اینا نمیشه زندگی کرد. کم کم باید از قدرتام رونمایی کنم.

از یه طرفی دلمم میخواد شروع کنم و تنهایی برم سفر. من الان توی خونه میتونم حالم خوب کنم. میشینم کتابم میخونم. اشپزی های خفن میکنم. اوریگامی درست میکنم عین بنز. اینستا رفتن داره به صفر میل میکنه و بلدم خوشحال باشم. باید یکم خوشحالی های جمعی هم بهش اضافه کنم. اجتماعی تر. نمیدونم چی جوریا ولی میخوام تلاشم کنم. اولیش شاید این باشه شروع کنم سفر رفتن. تنهایی فقط برای اینکه با بقیه اشنا شم. 

دیه اینکه همینا. با انجام همینا حس میکنم خوشحالم و چیزی نمیخوام حداقل تا شهریور. شاید تنها دغدغه هام همینا باشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

17 خرداد: آنچه گذشت و تغییرات سیستم😁😁

سلام علیکم.

از آخرین باری که اومدم و نوشتم هشت روز میگذره. این هفت روزه بد نبودن. سیستم امتیازدهی ام این هفت روزه fail کرد😅 نمیدونم چرا ولی حوصله اینکه بیام به خودم امتیاز بدم رو نداشتم و دیگه از چهارشنبه ندادم. حدودا این سه روز رو خودم رو معاف کنم حدودا چهار هفته این روند رو ادامه دادم و کلا تجربه جالبی بود این ثبت یه سری چیزا. خروجی این ماهش به نظرم ایناست. 4 هفته است که وی اینستاگرام رو حذف کرده و همه تایم هایی که با کروم میرم رو باهم جمع کنی به نیم ساعت روزانه شاید نرسه. میانگین استفاده روزانه از گوشیم هم رسیده به 3.2 ساعت در روز.  در نتیجه به نظرم توی مدیریت شبکه های اجتماعی که یکی از آیتم ها بود به نظرم موفق بودم. توی اون مطالعه روزانه نمیدونم میشه گفت موفق بودم یا نه😅🤣 چون حس میکنم به خاطر هری پاتره که بیشتر مطالعه دارم و اگه کتابای دیگه بودم نمیدونستم بازم هر روز داشتم یا نه. کتابای هری پاترم جام آتشم و چه قدررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر با زندانی آزکابان حال کردم. بر خلاف فیلمش که دوستش نداشتم با کتابش خیلی حال کردم. خب پس این دومین نتیجه ای بود که از این سیستم بیرون اومد. ورزش رو هم به نسبت خوب پیش بردم و اگه این هفته تنبلی نمیکردم کاملا ایده آل اونم پیش رفته بود ولی بازم خوب پیش رفت و به نظرم جزو دستاورد ها بود. خوابمم راضی ام باز به جز این هفته🤣 در کل خوب بود. یه نکته ای که فهمیدم اینه که من 7 ساعت میخوابم. فرقی نمیکنه کی. هر موقع بخوابم اولین باری که پا میشم تقریبا هفت ساعت بعد از زمان خوابیدنمه. به نسبت هم این توی این چهار هفته رعایت شد. اکثر مواقع خیلی دیر نخوابیدم و زمان خوبی پا شدم. توی روزمره نویسی هم به نظرم موفق بودم و به طور میانگین یه روز در میون نوشتم. که اینم باز راضی ام. رژیمم رو هم واقعا میشه جزو دستاورد ها آورد. چون 20 روز از 28 روز رعایتش کردم و با اینکه یه 10 روزی هست خیلی رها نکردم ولی با اینکه تایم وزن کشی ام سر صبح بعد از ورزشه ولی الانم کشیدم و 113 بودم! وقتی الان 113 ام یعنی اون تایم زیر 112 ام😅. خلاصه اینم به نظرم اوکی بود.
شکست ها چیا بودن. نماز و زبان و تخاتش شکست های مشخص این دوره بودن. نماز و زبان که هیچی دریغ از یه روز مثبت توی این 28 روز. امتیاز منفی هم براشون کمک نکرد. شاید حتی باعث شد کلا از امتیاز دادن زده بشم. تخاتشم به طور میانگین یه روز در میون بوده. از نظر برنامه ریزی و MIT هم بیشتر روزا برنامه فردام و MIT روز رو مشخص نکردم و اینجاها به نظرم خوب کار نکردم.
برای ماه بعد که میشه از امروز یعنی 17 خرداد تا 13 تیر که بازم میشه 4 هفته. میخوام یه سری هدف برای این چهار هفته بزارم و دنبالشون کنم. من دو جور کار دارم. یکیش بحث هاش شخصی و پرسونال مثل ورزش و رژیم و خواب و کلا سلامت روحی و جسمی یا نماز و زبان و تخاتش و ایناست. که کارهای شخصی ان و سیستم امتیاز دهی برای ایناست. برای ایجاد یه سری عادت شخصی خوب و دنبال کردن این عادت ها که چی جوری پیش میرن.
جور دوم کارای من میرسه به تز و نمیدونم کارگاه و پول در آوردن و آزمون اصول و دوره و دانشگاه و اینا که اصلا توی سیستم امتیاز دهی مستقیما نیستن و برنامه ریزی کردن و MIT و رسیدن به برنامه روزانه شاید دارن به نوعی این موارد رو نمایندگی میکنن. یعنی هفته ای که من برنامه فردام رو آماده کنم. MIT ام رو مشخص کنم و به طور کلی هم به برنامه ام برسم یعنی اینکه این کارها هم به خوبی پیش رفتن. در نتیجه همین الان تصمیم گرفتم که سیستم امتیاز دهی رو دو بخشش کنم. شخصی و کاری. یه سری تغییرات در امتیاز دهی و ایناشم میخوام بدم که بزار درستش کنم بیام ادامه این بنویسم.
خب کوبیدمش از اول ساختم😁😁
اول اینکه به نظرم نباید برای عادت های تازه امتیاز منفی گذاشت. یا عادتی که اصلا شکل نگرفته. قبل اینکه عادت شکل بگیره باید از هر دفعه انجامش خوشحال باشی نه اینکه از انجام ندادنش ناراحت باشی. این اکسلم برای ایجاد عادت های جدید و دنبال کردنشونه در نتیجه دادن اون همه منفی کار اشتباهی بود و الان فقط رژیم و مطالعه رو امتیاز منفی دادم چون تا حدی به ثبات رسیدن. طی این مدت هر کدوم به یه ثباتی برسن اونام امتیازشون متقارن میشه. الان سیستم اینجوری شد.

ایشالاه که این چهار هفته حسابی میترکونم.
همینا دیه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

9 خرداد: وی راضیه ولی جای بهبود داره + بعد ارشد چه کنیم

سلامی. کارام بازم زیاد شده ولی استرسی که باید رو ندارم و دارم سعی میکنم مدیریتشون کنم. روزایی که تهرانم به باشگاهم میرسم و این خیلی برام خوبه. مشکلی که هست اینه که خیلی کشش میدم. یعنی اینکه از خواب پاشم، برم باشگاه، بیام یه صبحونه ای بخورم و بیام پایین که کارام رو بکنم ساعت شده یک. اینو باید یکم درستش کنم که مثلا همه این فرایند ساعتای 10.5 -11 تموم بشه و ترجیحا شیفت بخوره به سمت پایین. دلیلشم به نظرم میدونم چیه ها. توی 21 روز گذشته من فقط توی شش روز برنامه فردام رو آمده کردم. به نظرم اگه فقط برنامه فردام رو بتونم بچینم و یکمم بهش پایبند باشم. خیلی از اینا حل میشه.

از این هفته بگم که تا اینجا میانگین امتیاز هفته ام حدودا 2 بوده🤣🤣 با انحراف معیار 2.3 😅😅😅 یعنی کثافتا🤣 البته اینقدر هفته بعدی نداشتم. بیشترش به این دلیله منفی هام خیلییییی زیاد شده. زبان و نماز رو هر روزش رو منفی خوردم. تخاتشم که تکلیفش مشخصه😅😅 برنامه فردامم کلا آماده نکردم که باز این خودش منفی میخوره. به نظرم ولی اینجوری واقعی تره. نکته خیلی جالبش اینه که از این هفت روز با احتساب امروز. 5 روز از روزم راضی بودم و دو روز دیگه رو هم روز بدی نداشتم(صفر دادم). سر همینه میگم واقعی تره. چون روزای بدی نداشتم. صرفا اونقدر بهینه نبوده و جای بهتر شده خیلی داره. به نظرم مرحله اول باید اینایی که امتیاز منفی دارن رو بزارم توی الویت. یعنی زبان و نماز رو حتما بخونم. تخاتش رو تا جایی که میشه کمش کنم. برنامه فردام رو آماده کنم. ورزش رو داشته باشم و رژیم رو هم رعایت کنم. MIT رو هم حتما تعیین(خیلی روزا اصلا تعیینش نمیکنم) کنم و انجامش بدم. همینا رو انجام بدم امتیازم میشه 9 ولی اگه انجامشون ندم میشم منفی 8 که یه هفته ای مثل این هفته ازش در میاد که میانگینم باید مثلا 6-7 میبود ولی میشه میانگین 2.

 این از برنامه ریزی و اینا. دیه اینکه کم کم باید به فکر تموم شدن ارشد و مستقل شدن باشم. از الان باید تکلیف خودم رو مشخص کنم و یه برنامه ریزی ای داشته باشم. 

یه راه خیلی خوب وجود داره به نظرم. من از اول ترم 5 بشم RA استاد راهنمام. بعد تزم رو بندازم آخرای ترم 5 دفاع کنم. انجامش بدما ولی آخرای ترم 5 دفاع کنم. از اون طرف ترم 5 و ترم 6 رو اینجوری RA ام. خوابگاه اینجا رو هم دارم. از طرفی میتونم خودم توی بازار کار کنم. قزوینم از همینجا میتونم هندلش کنم. حدودی یعنی از قزوین 20-25 میتونم بگیرم . اینجام RA بشم حدود 18-20 میگیرم با نرخ پارسال احتمالا الان زیاد تره شده ولی حالا همین. خودم توی بازار میشینم یه چی در میارم خدا برکت دیگه😅. از اون طرف یه سال خوابگاهم اوکیه و جای خوبی هم هست. پول باشگاهم نمیدم. به نظرم این ایده بدی نیست و قابل انجامه. از طرفی دلیلی که اومدم اینجا رو هم میتونم حتی ادامه بدم. من اومدم روی خودم کار کنم. کار هم کردم و خیلی بهتر از روزی هستم که اومدم اینجا. خیلی مشکلات رو حل کردم و خیلی ضعف هام رو جبران کردم. از الانی که خرداده تا شهریور سال بعد حدود 16 ماه مونده و باز یه تایم عالیه که این روند رو ادامه بدم. از اون طرفم من ورود به دکتری ام میشه شروع 29 سالگیم. این مدتم میتونم یه پولی جمع کنم و احتمالا بعدش میتونم خونه هم تنهایی بگیرم. چون یکم تلاش کنم میتونم درآمدم برسونم به 50 -60 تا. حالا بازم روش فکر میکنم و یه نقشه راه یک و نیم ساله و شایدم سه ساله در بیارم ببینم چه باید بکنم. مسئله کاپل شدنم کم کم باید بیارم توی کتار دیه وقتشه😅

همینا دیه ببینیم خدا چی میخواد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

سوم خرداد: سیستم در حال تکمیل:)

سلامی.

امروز ساعت 4 اینا پاشدم. جنگی رفتم مترو و رفتم سمت راه آهن و 8.5 اینا شرکت بودم. امروز به نسبت خوب بود و کارام رو جلو بردم. تا 3 اینا شرکت بودم و بعد برگشتم اومدم. اینقدرررررررررررررررر خوابم میومد که توی راه هی چرت میزدم. اومدم خونه و ساعتای 4 اینا تا 7 خوابیدم. 

امروز امتیازم 4 شده و 4 تا منفی هم گرفتم:))))))))))) حس میکنم اینجوری سیستم کامل تره و واقعی تره و امتیازهام به روزم خیلی نزدیک تره. همین حین داشتم فکر میکردم رضایت از روزم رو باید وزن بیشتری براش بزارم. مثلا یه بازه مثبت 3 منفی سه که بین اش میتونم بدم. چون تنها پارامتری هست که شامل کل روزه و منطقیه وزنش بیشتر باشه.

برای هفته بعد هم نظرم اینه که برای اینا یه سری معیار در بیارم. میدونی یعنی چی. یعنی مثلا رعایت رژیم یعنی چی؟ یعنی غذای بیرون نخورم یا یه سقف کالری باشه یا اینکه فقط رضایت روزانه باشه. یا مثلا میشه برای مطالعه و اینا تایم گذاشت مثلا حداقل نیم ساعت یه ربع هر چه قدر. الان که بازم حینش دارم فکر هم میکنم نظرم اینه که همین الان بشینم و انجامش بدم.

دیه اینکه تا سه شنبه ای قزوینم. باشگاه اینا که مالیده ببینم میتونم برم دوچرخه سواری ای، شنایی، تو خونه یه حرکتی بزنم. ببینم چی میشه دیگه.

بعدددد دیه اینکه همینا دیه نکته خاصی نبود واقعا امروز.

یه ساعت بعد نوشت:
به چت جی پی تی یه پرامپت تحلیل شخصیت دادم. یه تیگه اش خیلی عجیبه

🧨 نقاط آسیب‌پذیر

  • تحلیل‌زدگی: گاهی آن‌قدر به تجزیه و تحلیل ادامه می‌دهد که فرصت اقدام از دست می‌رود.

  • سخت‌گیری به خود: ممکن است خودش را به‌خاطر اهمال یا شکست در برنامه، بیش از حد سرزنش کند.

  • تمایل به قطع ارتباط: وقتی چیزی را بی‌فایده تشخیص دهد، سریع کنار می‌گذارد؛ چه پروژه باشد، چه آدم.

  • عدم تحمل ابهام: در فضایی که چارچوب دقیق وجود ندارد، ناآرام و مضطرب می‌شود.

کثافت چه قدر درست میگههههههههههههههههه. خدا لعنتت کنه🤣🤣

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

هفته 27 اردیبهشت الی 2 خرداد: افزایش میانگین و نوسان!

سلامی.

یه هفته دیگه ام گذشت و این دومین هفته ای هست که تونستم امتیازدهی ام رو کامل انجام بدم. روند امتیازها از دو هفته پیش تا الان به این صورته. میانگین هفته پیش 4 با انحراف معیار 1.82 هست. میانگین این هفته 8 و با انحراف معیار 3.48 هست. حالا این یعنی چی یعنی‌اش توی نمودار زیر کاملا مشخصه!!!

همون جوری که مشخصه این هفته میانگین امتیاز هام خیلی بهتر شده ولی نوسان امتیاگیری ام هم بیشتر شده. خب من که خیلی وقته اینجا مینویسم و یه مدت زیادی هم نمیزاشتم توی لیست وبلاگ های به روز شده بیاد برای اینکه راحت باشم. در نتیجه الانم برام مهم نیست و میخوام راحت باشم😁😁. خب نقطه اشتراک این روزهای امتیاز پایین خودارضایی هست. از جمعه هفته پیش تا الان بگیریم اگه نبود میشد امتیازام 6.8.6.9 به ترتیب از چپ به راستن. خب پس الان مشخصه وزن زیادی داره این کار و میتونه خیلی تاثیر گذار باشه. منطقی هم هست میخواستم که همین جوری هم باشه. اگر که نبود میانگیم حدودا 9.5 بود با انحراف معیار 2. ولی خب اینم بخشی از نیاز انسانه دیگه. منم حقیقتا تازگیا سعی میکنم مشکلی نداشته باشم برای این داستانم صرفا باید بتونم یکمی کنترل کنم که کم شه حالا هر چی کمتر بهتر. میشه از یه حدی کمتر رو هم اصلا امتیاز منفی نداد! یه چیز جالبی هم هست توی 50 درصد مواقع با وجود انجام خودارضایی همچنان از روزم هم راضی بودم. جالبه. حالا ببینم این هفته چه میشه کرد الان تقریبا یه روز در میونه🫠 بتونم بکنمش دو روز در میون این هفته خیلی عالی میشه. زبان و نماز هم طبق روال هفته گذشته با قدرت هفت تا صفر گرفتن. به همین منظور به زبان و نماز هم امتیاز قرینه میدم و انجام ندادنشون منجر به امتیاز منفی یک میشه.
قسمت جالبش مدیریت سوشال و خواب هست که توی دو هفته امتیاز 12 گرفتم که خیلی خوبههههههههههه. 10 روز از این 14 روز رو هم رژیمم رو رعایت کردم، روزمره نویسی هم داشتم و از روزم هم راضی بودم😎. مطالعه قبل از خواب(فعلا کلا مطالعه روزانه است) رو هم به جز یه روز بقیه روزها داشتم. نکته خیلیییییییییییی مهم اینه که فقط توی 5 روز از 14 روز برنامه فردام رو آماده کردم که با توجه به اهمیت این موضوع فعلا امتیازدهی این رو هم منفی یک و مثبت دو میکنم که هم جریمه داشته باشه و هم انگیزه انجامش رو بیشتر کرده باشم.
یه نکته ی دیه ای ام که هست اینه که توی 7 روز از این 14 روز امتیازم 6 یا بالاتر از 6 بوده! یه نکته مهم دیگه ای هم که هست اینه که توی نکته کلی امروز کلا توی 14 روز 3 روز چیزی نوشتم و این رو هم باید بیشتر بنویسم. چون که خیلی تاثیر داره روی بهبود کلی سیستم.

همینا دیه فردا کله سحری باید برگردم برم قزوین.

این رو هم بگم برم بخوابم. فردا روز سختیه. از همین الان ورزش رو ندارم و خوابم خوبی هم نخواهم داشت. در نتیجه از منفی یک دارم شروع میکنم. اگه بالای 7 بگیرم کلاهم میندازم بالا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

1 خرداد: گلوگاهی به نام چهارشنبه ها😅

سلامی. 

دیروز خوب بود. خوابم خوب نبود ولی روز خوبی داشتم. استخر هم رفتم. یه چیزی که فهمیدم اینه که توی استخر ذهنم ریترالی خالیییییییییی میشه از همه چی و اصلا نمیتونم به هیچ چیزی فکر کنم. اصلنااااا. یعنی یه بخش زیادی رو داشتم راه میرفتم توی آب و به هیچی فکر میکردم. اصلا هیچ فکری توی ذهنم نمیموند. عجیب و جذاب بود. تا حالا توجه نکرده بودم بهش. خیلی دلم میخواد یه مربی ای چیزی بگیرم و هفته ای یه بار برم و درست حسابی یاد بگیرم شنارو. حالا از اینا که بگذریم وی دیروزی 3 امتیاز بیشتر نگرفته. اصلا گلوگاهی شده برای خودش😅😅. با اینکه روز خوبی هم داشتم و به نسبت راضی یودم. این از چهارشنبه.

امروزم یه خواب خوب داشتم ولی در کل به یه سری کارام رسیدم. باگ روزای قزوینم اینه که MIT مشخص نمیکنم و عملا دارم صفر میدم. عصری هم کز کردم اومدم تهران. الان که دارم فکر میکنم امروز روز کارای کوچیک بود. یه سری کارای کوچیک که هی انداخته بودمشون عقب رو انجام دادم. شبکی هم حتی اومدم نشستم باز یه سری کارام رو کردم. جالب انگیزناکه. مثل اینکه لپ تاپ بدون فیلترم فیلتر شده و دیه مثل قبل نیست🫠🫠 چه روزگار خوشی بود.

دو تا آمار جالبم دارم. حدود یه ماهه که وی از بیرون غذا سفارش نداده و حدود دو هفته هم هست که اینستا رو پاک کردم و هنوزم نصبش نکردم😎🤣🤣. خیلی خوشحالم بابت این دوتا مورد.

فردایی صبحش میخوام مینی پروژه بچه ها پس از سال ها تصحیحش کنم و عصرشم قراره که بریم ایران مال با بچه ها. کلا فقط به خاطر این بیرون رفته پاشدم اومدم تهران وگرنه شنبه کله سحر دوباره میخوام برگردم قزوین تا سه شنبه ای دوباره ای میام تهران.

همینا. برم هری پاترم رو یکم بخونم دو روزه دور بودم ازش🤣🤣

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

30 اردیبهشت: فاینالی این بازیکن دفاع میکنه😁

سلامی. افتر منی یرز وی بالاخره دفاع میکنه و دیه خلاااااااااااااااص. امروز خیلی خوب بود. صبح 5.5 اینا پاشدم و جنگی رفتم باشگاه و سه تا حرکتم زدم و حدودا 45 دقیقه ای باشگاه بودم. بعد اومدم یه املت سنگین زدم و 8 اینا رفتم پایین که فایل نهایی ام رو بفرستم برای آموزش. تا 8.5 اینا نهایی اش کردم و فرستادم. دیه باقی یکی دو باری با چت جی پی تی ارائه دادم و تایم گرفتم و اوکی بود. دیه بقیه اش به حرف با بچه ها و غیبت پشت سر استادا و سوال پیچ کردن هر کی که میرفت تو گذشت.🤣🤣. من نفر پنجم بودم و رفتم تو. اول بگم که از دو تا داور کلا سوالی نپرسیدن و فقط استادم داشت گیر میداد🤣🤣. اسلاید های اولم که یه سری نمودار در مورد رشد و نقش صندوق ها توی ایران بود رو استادم خر کیفانه ازش تعریف کرد و خوش حال بود( اینم بگم من تنها دانشجوشم با اینکه مدیر گروهه😅) بعد دیه خیلی تند تند گذشت باز از اینکه سامری استت اورده بودم از دیتام خر کیف شد. یکم سر متدلوژی بهم گیر داد که این روش زیاده و اینا و بعد توضیح دادم و آخرش قبول کرد که موضوع خوبیه و گفت تلاش کنی میشه مقاله انگلیسی اش هم کرد(تو دلمم گفتم من گی بخورم بخوام مقاله اش کنم🤣🤣). خلاصه که خیلی ملو تموم شد و خوشحالم. عرفان رو سر نبودن دیتاش مردود کردن. یه سری بچه هام از اینکه بهش گیر داده بودن شاکی بودن و نفرای آخرم که استادارو خسته گیر آورده بودن خوش حال و سریع دفاع کردن. خلاصه دفاع اینجوری بود. نمودارهام رو آخر پست میزارم.

رژیم رو امروز کلا گذاشتم کنار و رفتیم یه مرغ بریونی زدیم( البته کلا غذاهای بدی نخوردم به جز یه چند تا بیسکوییت و صرفا سر غذای بیرون خوردن میگم رعایت نکردم) و بسیار چسبید. این جور پرخوری‌ها رو دوست دارم. بعد یه اتفاق خوبه و بهت میچسبه. بر خلاف حالتی از که از روی ناراحتی و استرس پناه میبری به غذا و کار رو خراب تر میکنی. چند بار دیه از این پرخوری خوبا داشته باشم خیلی خوب میشه😁.

گفتم استرس یه نکته خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مهم بگم. بیخیال ترین و بی استرس ترین ارائه عمرم رو دادم. ذره ای استرس توی وجودم نبود. با اینکه اهمیتش شاید خیلی بیشتر از بقیه بود. دلیلشم به نظرم به این برمیگرده که به جای پرت زدن و سرم رو گرم کارای چرت کردن اومدن و سریع کار اصلی رو انجام دادم و خیلی ریلکس کارام رو بردم جلو. مطمئنم با فاصله بین بچه های خودمون کمترین استرس رو داشتم. از این بابت هم خیلییییییییییی خوشحالم.

دیه اینکه فردا کله سحری عازم قزوینم. قزوین رو هم بتونم خوب پیش ببرم یه هفته طلایی رو سپری کردم که از نظر امتیاز هفتگی با فاصله هفته پیش رو میزنه. با فاصله معنادارها. فردا بتونم سپیدار کارگاه رو هم نهایی که خیلی خوب میشه و یه منشا دیگه استرسم کم میشه.

همینا. باشه از این روزای خوب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

29 اردیبهشت: وی فردا دفاع داره

امروز خوب بود. اگه مطالعه قبل از خوابم رو داشته باشم، 10 امیتاز گرفتم که خیلییییییییییییییی خوبه. یه ملاک جدیدی گذاشتم برای اضافه کردن پارامترهای جدید اونم اینه که برای یه مدتی مثلا دو هفته امتیازم نزدیک سقف بشه و در این صورت یا پارامتر رو کلا عوض میکنم( اونایی که کلا بهشون عادت کردم) یا اینکه چیزا و عادتای جدید اضافه میکنم.

امروز فایل ارائه ام رو نهایی کردم. خیلی خوب شده. فردا هم 11:50 دقیقه دفاع دارم. بدمش بره خلاص شم. یه نکته ی خیلی مهمی که هست اینه که سطح استرس و اضطرابم خیلی پایینه و کاملا کنترل شده است. یه دلیلشم اینه که به جای اینکه هی پرت بزنم اومدم اون منشا های استرس رو زودتر انجام دادم و الانم خیالم راحته.

امروز راستی اون معجون طوری که میگفتم رو نشستم کامل دقیق دقیق همه‌ی چیزایی که میریزم توش رو وزن کردم. حدودا 1000 کالری داره:) و حدودا به طور میانگین 60 درصد نیازهای روزم به مواد غذایی مورد نیازم رو تامین میکنه. حتی قیمت هم درآوردمش😅🤣 بدون پروتئین وی یه چیزی حدود 80 هزار تومن قیمتش میشه و با وی حدود 120 تومن میشه و اینقدر سنگینه که ساعتای 10-11 اینا میخورم دیگه تا حدود 8 شب چیزی نمیخورم و کلا خیلی خوبه لعنتی. باید یه رسپی مشخص ازش درست کنم. بعد قزوین پیمونه هم دارم اونم بیارم دیگه بدون اینکه نیاز به وزن کردن باشه هر روز یه چیز ثابت بخورم.

دیه خدمت شما عرض کنم که از این سیستم امتیازدهی ام(یه اسمی باید براش انتخاب کنم) فعلا نماز( که دو رکعتشم بخونم میگیرم😅) همیشه صفر بوده و زبان لعنت الله. این دو تارم باید بیارم توی کار که بهشون عادت کنم. نمازو مثلا یه نماز صبح رو بتونم بیارم هم خیلی بهم حال میده هم اینکه راضی ام.

دیگه اینکه فردا صبح باشگاه رو محدود به یکم هوازی و کششی میکنم و دیه وزنه نمیزنم. رژیمم کنسله بریم با بچه ها فساد کنیم😁😁 اوه اووووووووووه الان یادم اومددددددددد. یان بازیکن 112.8 رو هم زد😎😎😎 دقیق یادم نیست از کی شروع کردم رژیم رو ولی فکر کنم 3 هفته ای باشه. خیلیییییییییییییی خوب اومدم پایین تا آخر هفته رو اصلا بگیریم یه ماه و برسم به 112.5 عملا 5 کیلو کم کردم😎و نکته اش اینه عضله هم از دست ندادما چون واقعا زورم بیشتر شده توی باشگاه.

دیه همینا برم یکم تمرین کنم با چت جی پی تی ارائه ام رو قراره آخر شب با بچه ها برای همدیگه ارائه تمرینی بدیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...