۹ مطلب در دی ۱۴۰۳ ثبت شده است

دی ماه تقریبا زخمی D:

خب دیه رسیدیم به آخرای دی ماه:). ماه خوبی بود. یکم اینجا میخوام مرورش کنم که چی کردم و چه نکردم. 30ام هم میام میگم بهمن قراره چی کارا بکنم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohammad ...

خرس خوابالو

خب یکم چرت و پرت بنویسم. بزار ببینم قبلا تا کجا چرت و پرت نوشتم. خب دیدم.😅

امروز گرفتم عین خرس خوابیدما خیلی چسبید. یه برگر سنگینم ناهار زدم و بازم گرفتم خوابیدم و باز حال داد. شبم برم باشگاه بشوره ببره پنیراشو  D: 

داشتم هدفام رو نیگا میکردم. توی درسی میتونستم خیلی بهتر باشم ولی باز راضی ام با اینکه به خیلی هاش نرسیدم ولی بالاخره کار رو جمع کردم ولی خب توی بحثای سلامتی و مالی حسابی ترکوندم و اکثرشون رقم خوردن و حسابی راضی ام و ایشالاه آخر ماه یه گزارش کامل و جامع در میارم ببینم چی کارم و ماه بعدی باید چی کار کنم.

دیروز نشستم با یکی از دخترهامون حرف زدم. دختر خوبیه. به شکل عجیبی شبیه منه. یعنی باگاشم شبیه منه. طرحواره هاشم شبیه منه. دیه نشستم یه عالمه صحبت کردیم و درد و دل و پشت سر مشاورم حرف زدیم و خلاصه خوب بود و چسبید.

اوه اوه تایید استاد راهنمام رو نگرفتم و امروز فرداست که حقوق این ماهم رو ندنا🤣. فردا میرم خرش رو میگیرم که من نخواهم گذاشت مانی از کفم بره😎

دیه اینکه شبم بعد باشگاه بیام یکم برنامه ریزی کنم. سه تا امتحان و دو تا پروژه مونده بشینم زخمیشون کنم تموم شن برن. بعدش میخوام بشینم برای ازمون اسفند بخونم، که بعد عید اگه بشه برم سرکار. ببینم چی میشه دیگه. قرار شد اون مسیر ناشناخته تر و سخت تره رو بریم.

همینا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

از دیروز تا امروز

یه سری چیزا رو به خودم ایمپوز میکنم. بعد اینا تبدیل میشن به یه سری باور که اره حتما باید همین جوری باشن. مثلا میام که دانشگاه میگم که نه من دانشگاه نمیتونم درس بخونم. دیه فقط میتونم خوابگاه بخونم. بعد اینجوری که میگم باعث میشه باورم بشه و دیگه هیچکاری نکنم.جاهای دیگم شبیه اینکار رو میکنم یامیکردم، یاصبح پا میشم میرم باشگاه یا نمیرم یا صبح زود پا میشم از خواب یا دیه روزم بهم ریخته یا چیزای دیگه که قبلا خیلی گفتم.

راه حلمم اینه که اره بیا خلاف اش عمل کنیم تا درست شه. یه لیستی باید در بیارم ببینم چه کارایی رو اینجوری میکنم بعد تک تک خلافشون انجام بدم تا درست بشن.

این چند روزه که درس نخوندم، باشگاهم نرفتم. احتمالا باشگاه رو امشب میرم فردا هم اگه خوب درس بخونم میرم.

امروز دقیقا 25 روزه غذای بیرون نخوردم و دو و نیم کیلو کم کردم. چهار کیلو کم کنم راضی ام.

من باب این داستان اول یه چیزی که هست اینه که صبح که پا میشم باید تکلیف خودمو مشخص کنم.

این قسمت بالا رو دیروز نوشتم بقیه اش رو الان دارم مینویسم.

اه دیروز رفتم مشاوره و خوب بود. دیگه بیشتر از اینکه مشاوره کمک کننده باشه، خودمم که باید تلاش کنم مشکلاتم رو حل کنم. یه لیستی ازشون باید در بیارم و یک یک برم سراغشون😎

تازگیا یه ذره شیطونی میکنم با یان AI اینا، با اینکه حال میده خدایی ولی کار زشتیه و باید دیگه انجامشون ندم.🙄

فردا امتحان دارم دو سه ساعت دیگه احتمالا دور اولم رو زدم. امتحان سختیه و اینو بدم دیه عملا خلاصینگا کاستاکورتا. بعدش دوباره میخوام یه برنامه ریزی ای بکنم و حسابی زخمی کنم.

دیروز با هر تلاشی بود صبح 9 پاشدم و شب زود خوابیدم. امروزم خیلی زود پاشدم، تقریبا ساعتای 4.5 اینای صبح، بعد شیطونیم گل کرد و دوباره ساعتای 8 اینا بود خوابیدم تا 11 و خدایی خیلی چسبیدش😁. سه شنبه هم میخوام بگیرم به نشانه اعتراض تا لنگ ظهر بخوابم. بی دلیلا. برای اینکه فقط نشون بدم هیچی نمیشه تا لنگ ظهر بخوابی😁.

برا باشگاه خوابگامونم دارن سیم کش میارن و از این به بعد خیلی جدی تر باشگاه رو میریم و فساد انجام میدیم😎😁

دیه اینکه شنبه ای اول صبح هر چی سهم داشتم دادم رفت. من عرضه کردم بازار ترسید عین سگ داره میریزه😁 حالا هر روز که منفی سه میخوره دارم ده درصد میخورم باشد که بیش از پیش سود بنماییم😁

اخ لباسامم پاشم برم بیارم بندازم تو ماشین لباسشویی. الان صدا داد یادم اومد ننداختم:/

دیه همینا. این روزا خیلی راضی ترم از زندگیم. خیلی با عیب تر شده ها! ولی راضی ترم. دیرتر پا میشم. نظم کمتری دارم. ساعت خوابم مشخص نیست. نمیدونم شیطونی بیشتر میکنم. بیخیال دکتری شدم. دیه هعی فشار نمیزارم رو خودم. و خب راضی ترم D: سرزنش نمیکنم. این واقعا خوبه. اصلا دیرم پا میشم دیه تحت فشار گذاشتن نیست. شیطونی میکنم دهن خودم سرویس نمیکنم. اینکه اینا انجام نمیدم خیلییییییییییی خوبه. موهام خیلی داره بهتر میشه🥲🥲. دارم لاغر میشم بدون اینکه کاری کنم و ...

همینا بریم درس بخونیم فردا بترکونیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

همنیجوری که تهش منتج به تصمیم شددددد

موهام بعد دو  هفته prp و حدود دو ماه ماینوکسیدیل زدن و دو تا قرص خیلی بهتره. گشادی پیشه میکنم نمیرم امپولم بزنم وگرنه شاید بهتر از اینم میبود. دوباره باید با قدرت شروع کنم یه بار دیگه پی ار پی وسطای بهمن باید برم تا اون موقع ام همین قرص تقویتی و فیناستراید رو بخورم اوکیه. امپولم دیه با هر دردی شده باید برم بزنم😅. رژیمم در همین حد رعایت کنم عالیه بزار یه برم خودم بکشم ببینم چند کیلو ام. خب الان 113.5. صبحم میام میکشم ببینم چندم احتمالا 113 اینا باید باشه چون شام خوردم. یه کوشولو فشار بیارم به هدفمم رسیدم. خلاصه رژیم و باشگاهم در حد معقولی بتونم انجام دیه ایشالاه ترکوندیم تا عید😎. ایده آلم اینه موهام که تو دو هفته اینقدر بهتر شده تو دو ماه باقی مونده ام حسابی بهتر شه و خودمم یه ده کیلو بیام پایین 105 اینا عین سگ راضی ام😎🤣

دیه هیچی از خدا نمیخوام.

عرفانو دانشگاه توی خوابگاه بهشون یه واحد داد و مامان و باباش اومدن پیشش و دیه من کاری ندارم و یه اتاق تهنایی برای منه. یه کوچولو غمگینم که رفته و احتمالا چند ماهی نیست. چون رفیقم بود و کلا منم خیلی به یه نفر وابسته میشم و الان که میره احتمالا قراره برم تو لک و خیلی بیرون نرم ولی میدونم که این از باگاییه که دارم و نباید بزارم اینجوری بشه.

حالشم بهتره خداروشکر.

دیه اینکه امتحانا زاییدم و از فردا دیه باید بشینم حسابی درس بخونم و بترکونم.

همینا.

یه چی این تهش اضافه کنم. یه لیستی درآوردم دو تا پست قبلی. عاااا. میخوام بیخیال دکتری خوندنه بشم و این تصمیم نصفه شبی و قطعی اینجانب هست. به دلایل ها متعدد ها. که در زیر ذکر نموده ام:

  1. تغییر روند! آقا الان بالغ بر نزدیک 4.5 - 5 ساله که بنده دانشجوام. ویژگی مشترک این مدت اینه که درس میخوندم (الکی) و حقوق بگیر بودم. اولین دلیلش اینه میخوام این روند و شرایط ثابته قطع بشه.
  2. تعیین تکلیف سربازی. آقا وقتی میشه پروژه گرفت بزار بگیریم تموم شه بره دیگه. یه یه ماه و نیم آموزشی داره که سریع جنگی بدیم بره خلاص شیم. بعدشم یه پروژه است دیگه میزنیم میره.
  3. این 5 سال بهم ثابت کرده که آقا من آدم درس و پژوهش و اینا نیستم. آقا تو craft کردن بهتر، تو حل مشکل بهترم، تو درست کردن سیستم بهترم، تو نمیدونم خیلی کارای عملی دیگه ای بهترم. تو مقاله خوندن و جلو بردن علم نکه ریدم ولی تو اینا بهترم.
  4. دیه خسته شدم از این شکل زندگی که کلاس برو و دانشگاه برو و اینا. از درس دادن بدم نمیادا شاید پاش بیوفته یه پایتونی چیزی درس بدم ولی واقعا دیگه میخوام محیط های جدید رو مزه کنم.
  5. پووووووووووووووووووووووووللللللللللللللللللللللللللللللل میخوام. میخوام برم بیوفتم دنبال مال دنیا.
  6. آقا زن میخوام. همدم میخوام. کارای خاک برسری میخوام. چیه هی خودمو درگیر کردم. نه فعلا رابطه کنسله. الان تا عید اینجوری کنسله. بعدش باید تا اخر تابستون  تز تموم کنم اونجوری باز میگم کنسله. بعدش دوباره درس و دانشگاه و اینا دارم یکم استیبل بشه بعدش. تا همینجاش شدم سی ساله. بسه دیه باباااا🤣
  7. بسه همین دلیلا

همینا خدافظ شما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

امتحانائینگا بگائینگا

خب هفته عجیبی بود.

هم اتاقیم خر خدا اومد رو تخت طبقه دوم رو تختیش عوض کنه، هر چی گفتم بیا بریم تو هال عوض کنیم گوش نکرد. اومد تخت رو بلند کنه منم تشک رو هل دادم افتاد روش از همون جا افتاد رو زمین مهره کمرش شکست😑 ولی خداروشکر نخاعش چیزی نشده. خودمم عین چی سرما خوردم و افتادم اد دم امتحانا. البته گشادم کردم ولی خب اشکال نداره. 
شنبه تایم سریز دارم و دوشنبه مهندسی مالی 2. دومی متاسفانه ترسناک تره. اولی هم ترسناکه ولی کمتر. تا الان هیچی نخوندم ولی اولی رو طی ترم بیشتر وقت گذاشتم اوضاع بهتره. در کل از فردا باید بشینم درس بخونم وگرنه به فنا میرم و این بده. این ترم خیلی بد بود. نه میانترمی نه تمرینی نه چیزی. همه نمره جمع شده پایان ترم. بعد الان یکی که کل ترم نیومده بشینه پایان ترم بخونه از منی که طی ترم خوندم و کلاسا رفتم و از شانسم پایان ترم سرما خوردم بیاد و بیشتر بشه. ستمه خدایی. ولی سگ کی باشن عمرا بزارم جایگاه دومیم از دست بره😎

دیه همینا. یکمی که هم اتاقیم این جوری شد افسرده و ناراحت شدم. به خاطر اینکه خب سنش کمه، فاصله پدر و مادرش بالاسرشن، جوون ترن، فامیلاشونم خب سالم و جوون ترن. داشتم فکر میکردم که اگه برای من اتفاق می افتاد( فارغ از اینکه من هیچ موقع اون بالا نمیرم و برمم و بیوفتمم قطعا به خاطر قدم قبل اینکه کمرم برسه زمین سرم میخوره اینور اونور و میمیرم) من واقعا کسی رو نداشتم.مادربزرگ و پدر بزرگ و پدر و مادر که ندارم. داداشم که درگیره نمیتونست صبح تا شب پیش من باشه. فامیلامونم که پدری که هیچ خبردارم نمیشدن. مادری هم خاله و دایی زیر 65 سال ندارم اونام حتی نمیتونستن دستم بگیرن بلند بشم حتی! چه برسه به اینکه سن خودشون رفته بالا و یکی باید مراقبشون باشه. دوست رفیقم ندارم بگم اونا میبودن. من الان مراقب عرفان هستم تا خوب شه بره خونشون یا مامان باباش قراره بیان ولی برعکسش واقعا نمیدونم هم اینجوری بود یا نه. اره خلاصه ناراحتی و غم بهم غلبه کرد و احساس تنهایی کردم. خلاصه باید مراقب خودم باشم وگرنه که کسی نیست هوامو داشته باشه.

نمیدونم واقعا. اینجور وقتا تو همه تصمیمام شک میکنم. یه لحظه میگم بشینم بخونم دکتری قبول شم. بعد میگم واجب نیست و میشه فعلا از خوابگاه اینجا استفاده کرد تا ترم پنج و دوباره میگم چهار ترمه تموم کنم و برم سربازیم اوکی کنم بعدش کارای دیگه. دوباره دوباره هر لحظه هی فکرم عوض میشه. نمدانم. ایشالاه خدا کمکم کنه.

بدجورم دلم رابطه و زن میخواد نیاز دارم واقعا به یکی:( امروز دقیقا یه ماه شده که تموم شده رابطه ام. یه وقتا یادش میوفتم یاد خاطرات و شیطونی هایی که باهم داشتیم و دلم تنگ میشه. یه وقتا میگم کاش همون برام اوکی میشد و میرفتیم پی زندگیمون. حداقلش مثل بالا وقتی احساس تنهایی میومد سراغم میدونستم یکی هست. هعییییییییییییییییییییییییییییی.

چه ثبت خاطرات غمیگینی شد😅.

اینقدرم خراب نیست بابا. بزار یکم از خوبی ها بگم. اون پی ار پی با اینکه تو پاچه ام رفت ولی واقعا اثرگذار بود ولی خیلی بهتر شده موهام. این ماه و احتمالا تا اخر این ماه. خیلی عالی و سر جا خرج کردم. تقریبا خرج اضافه ای نکردم و اصلا از بیرون غذا نگرفتم. درس و اینامم بد نخوندم خدایی. تا شنبه این هفته هم باشگاه رو مرتب منظم رفتم. تا اینکه هم مریض شدم هم این عرفان به فنا رفت. یه کوچولو هل بدم و امتحانا رو خوب بدیم هم کار تمومه و ماه خیلی خفنی رو داشتیم. اها چشم نزنم هم مالی هم خیلی خوب بوده و سرمایه گذاریا هم خوبه. دیه اینکه همینا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

هیچ روز بدی اونقدرم بد نیست!

امروز خیلی روز چرتی بود. دیشب شلم زدیم و چهار خوابیدم( قرار نیست به خواب ربطش بدم!) یکمی سرما خوردم. ولی همش امروز خواب بودم و خیلی هم پرخوری کردم. خودارضایی هم اومد روش حتی!، دیروزم پا زدم و درد میاد. شیکمم هنوز درد میاد. آزمونمم انصراف دادم. سه ساعتم تو اینستا بودم. یه دارم میگیردم یه چیز مثبت پیدا کنم گیر بدم به اون، میبینم هیچی نیست😅 خلاصه خیلی خراب بود دیگه. 

دیروز پریروز یه کدی زدم که توی 20 ثانیه سابقه قیمتی 545 تا نماد بورسی رو میگیره! پشمااااااااااااااااااااااااااااااام کامل ریخت و الان شیود شیودم😂😂. خیلی چیز خفنیه و حسابی براش برنامه دارم.
چتم با فاطمه رو هم پاک کردم رفت.
یه کار خفن دیگه هم کرده بودم، ولی یادم نمیاد چی بود😅
یکم یه جوریم. دلم میخواد برخلاف چیزی که قبلا انجام دادم انجام بدم. همیشه مثلا هی تحت فشار گذاشتم و تهشم به نتیجه نرسیدم. هی اومدم از خوشیم زدم. نمیدونم مثلا اوضاع بیریخته، کنکور دارم پس اینستا و همه چی کنسل. همین وبلاگ چه قدر پاک کردم الکی. شاید اگه بلاگام نگه میداشتم و توش حرف میزدم دوران کنکور کارشناسی اینقدر افسرده نمیشدم. اخه از اینام دوری میکنم تهش درسی هم نمیخونم. فقط اداعه. الان دیدگاه من اینطوری بود. اره درس بخون، زبان بخون، تزتو ببر جلو، آزمون بده، ورزش کن، کنکور دکتری بده، چیزای دیگه یاد بگیر، تو لینکدین فعال باش و نمیدونم پست بزار، دیجیتال مارکتینگ هم یکم یاد نگیریم؟، اینا کنارش از خیلی چیزام میزنم، قزوین نرو، تفریح کنکله، ایسنتا اخه، بیرون نرو، رابطه کنسل. فقط همون اولیا مهم ان!
این هفته ام مشاوره رفتیم. یه همچین چیزی میگفت. میگفت که باید ظرفیتت رو بشناسی و همونقدر وقت بزاری. من جدا از اینکه ظرفیت رو در نظر نمیگیرم، میام به شکل غیر منطقی فشار رو یه جاهایی که حتی ظرفیت هم دارم میبرم خیلییییییی بالا!
بزار یه جدول درست کنم که کجاها دارم خیلی فشار میارم و کجاها خیلی سرکوب میکنم

اینا مواردی ان که الان از خودم انتظار دارم:

  • انجام تز و پرپوزال
  • قبولی آزمون
  • خوندن برای کنکور دکتری
  • معدل بالا 18.5
  • ورزش کنم
  • زبان بخونم
  • برنامه نویسی بیشتر یاد بگیرم.
  • لینکدین فعال باشم
  • یکم دیجیتال مارکتینگ یاد بگیر
  • تغذیه ات خوب باشه و سالم زندگی کن

اینا مواردی ان که سرکوبشون میکنم:

  • قزوین نرو
  • رابطه! الان! اصلااا!
  • بیرون؟ زشت نیست درس داری بری بیرون؟
  • اینستا! بطالت زمان
  • تفریح ایشالاه از بعد دکتری
  • بازی های دورهمی؟ ایشالاه بعد اسفند
  • فیلم؟ کار داریم بابا، کد بزن جاش
بعد اینجوری میشه که سمت راستی هارو کم و بیش انجام میدم و سمت راستی ها رو هم تهش همشونو خالی میکنم رو اینستا و الکی توی اون میچچرخم در حالی که میتونستم تفریح بهتری بکنم و بیشترم بهم حال بده و همونقدرم زمان بگیره!
جالبه. همینا.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...

هماکنون چه خبره؟ D:

دیروز رفتم مشاوره و گفتیم و خندیدیم و خیلی یچز خاصی نداشت. بیشتر الان دارم حس میکنم که به یه جایی رسیدم که بعد فهمیدن یه سری مشکلات و خطاهای شناختی ای که دارم باید حالا یه مدت به خودم اجازه بدم ببینم اوکی بعد فهمیدن اینا چه قدر میتونم بهترشون کنم و هندلشون کنم. اگه دو هفته بعد هم مشاوره ام خیلی چیز خاصی نداشته باشه هم بهش میگم که میخوام ماهی یه بار کنم بیام، تا ببینیم چند مرده حلاجم.

خوابم با تلاش های اخیرم بهتر شده و دیه تا 4.5 صبح بیدار نیستم خداروشکر که راضیم. دیروز صحبت این شد که نیازهای فیزیولوژیم در چه وضعیتی ان،من نظرم این بود که الان تقریبا همه چی خیلی خوبه و یکم خوابم باگه که خوابم دیگه داره اوکی میشه  و یه میمونه رابطه که خواستم فعلا تامین نشه😅😂.

یه مشکلی هست خیلی همه یا هیچ طوری رفتار میکنم که یکی از همین خطاهای شناختیه ملت کمالگرا عه. مثلا میگم دانشگاه عادت ندارم درس بخونم و هیچی درس نمیخونم و خوابگاه عادت کردم که اینو باید درست کنم و حواسم بهش باشه.

از اون هدف هایی که گذاشتم میتونم بگم 70 درصدشون دارن خوب پیش میرن💪. از سلامتی ها شاید فقط میشه گفت گوشی رو نمیزارم توی هال. از مالیا یکم هدف های کمال گرایانه طوره که خیلی هارو صفر گرفتم D: ولی در کل با اینکه به جز غذا که صفره بقیه شونم تقریبا صفرن یا خرج های منطقی و اوکی ان و با صفر بودن فرقی ندارن. تحصیلی ها حس میکنم یکم عقبن و کلا ته ماه معلوم میشه چی کردمشون ولی اونام اوکی ان یکم باید نیاز به تلاش بیشتر دارم:). با همین فرمول یکم همت کنم ماه طلایی ای رو رقم میزنم خلاصه.
اوه اوه راستی پی ار پی یه جا دیگه قیمت کردم 1200 تو زعفرانیه اینیکی کامرانیه بود مکانی هم مقایسه کنیم نمیخونه😅😅، رسما اینجا تا ارنج کرد توم:/ بعد استوری هم گذاشت🙄😅 درسته دکترش خوشگله ولی دلیل نمیشه دیگه اینقدر بره تو پاچم. دفعه بعد میرم یه جا دیگه😁

خداروشکر وضعیت سرمایه گذاریام خوبه و هر چی پول به فنا میدم تهش باز مثبتم😅😁

دیه همینا، یه دو هفته طلایی رو رقم بزنم که هم امتحان دارم و هم آزمون اصول و هم مقاله باید بخونم و همینا برسونم ترکوندم💪💪

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohammad ...

خواب به فنا رفتگان

خوابمان به فنا رفتگانه. خیلی به فنا رفته ها، اصلا کثافت شده😅. حدود سه چهار صبح ثمیخوابم، تا 11 اینا. امروز پاشدم یه برگر خفن زدم. بزار عکسشو ببینم میتونم بزارم. زدم آپلود شه ببینم میاد. مثل اینکه ترکیده. ایشون هستن:
چی جوری اینو کوچیک میکردیم. یادم نیست😅. خلاصه این بزرگوارو زدم و گرفتم باز خوابیدم تا 2 اینا. ساعتای 9 اینام باز گرفتم خوابیدم🥲. خوابالو نبودما نمدانم چم شده. حالا دو سه روزه فیشار بیارم حداقل بانددش کنم بین 1 تا 8-9  اینا راضی ام فقط باید مقاومت کنم طول روز نخوابم.
ها راستی پی ار پی رو هم رفتم و دکتره خیلی امیدوار بود و فیلم اینا ازم گرفت بعدا به عنوان نمونه کار ازش استفاده کنه🥲😅😂. چهار میلیون تومن ناقابلم ازم گرفتن. ایشالاه که مفید بوده باشه. از اون اهداف زیبا، یه تعدادیشون خیلی خوب پیش رفتن، مثلا باشگاه رو خوب دارم میرم و غذای بیرونم نخوردم. یه عالمه ام غذا درست کردم، مثل همین برگره و مرغ مزه دار شده که گشنگی بهم غلبه کرد سریع بندازم توی هواپز و به گشنگیم غلبه کنم. تنقلات اینا خیلی نخوردم و کلا یه تعداد زیادیشون خوب بودن تا اینجای کار ولی فعلا خواب و درس خوندنم خوب پیش نمیره که اونارم ایشالاه به زودی اوکی اش میکنم و روال میشن.
همینا دیگه. این هفته هم کلاس تی ای باید بزارم و هم ارائه پروژه پایانی ای دی اس هست. کار مهم دیگه ندارم فقط باید بشینم سگ بزنم دیگه.
از روابطمم بگم که 20 روزه حرف نزدیم و دیه میتونم بگم تموم شده و اگه پیامی هم بده تلاش میکنم پاسخگویی نکنم🙄خودمم میدونم نمیدم.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohammad ...

به نشانه اعتراض

خب خب خب
باز اخر ترمن شد و فیل من یاد هندوستون کرد. اون بحث خواب جواب نداد:) چون کامل شیفت شد. البته الان سعی میکنم سرزنش نکنم ولی کلا خوابم بهم ریخته ساعتای 9 اینا خوابم میگیره و تا 12 میخوابم بعدش پا میشم و عین جغد دیگه خوابم نمیبره و اون خواب نه تا 12 یه خواب کثافتیه ها قشنگ سرم درد میگیره.
تنها قسمتی که دارم خوب پیش میرم باشگاهه. که فعلا دو هفته ای هست دارم پیوسته میرم. امروز اومدم غذا بگیرم از بیرون که یهویی یادم اومد نباید این ماه پول غذا بدم و نگرفتم دیگه. امروز حدودا 3 ساعتی درس خوندم که کمه و باید بیشتر بشه یکم باید برنامه ام رو سر صبح چک کنم. یادم بیندازم امروز مهم ترین کارا چیه این جوری حس میکنم کمتر پرت میزنم. اصلا میرم به نشانه اعتراض الان زبان میخونم تموم شد میخوام ادامه اش مینویسم.
خب رفتم یکم با چت جی بی تی زبان خوندم و چه قدر کثافت کمک میکنه:/
بسه دیگه. همینا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
mohammad ...