احتمالا شما هم بدونید،بدترین چیز برای من بلاتکلیفیه.اینکه ندونم باید چی کنم،بدونم و انجام ندم،اینکه هی بین چندتا موضوع بچرخم و هیچ کدوم رو درست دنبال نکنم.اینکه بدون برنامه جلو برم و اخرم به هیچکاری نرسم.
احتمالا شما هم بدونید،بدترین چیز برای من بلاتکلیفیه.اینکه ندونم باید چی کنم،بدونم و انجام ندم،اینکه هی بین چندتا موضوع بچرخم و هیچ کدوم رو درست دنبال نکنم.اینکه بدون برنامه جلو برم و اخرم به هیچکاری نرسم.
اول میخواستم p30lite هواوی رو بگیریم.یه گوشی خوب با قیمت خوب! که چیزی از یه پرچمدار کم نداره کلا سری های لایت گوشی های خوبی اند همین گوشی قبلی من که فروختم p10lite بود
بگید من خر کی رو بگیرم که بچه 17-18 ساله سیگار و گل میکشه و به مشروب خوردنش افتخار میکنه,خر کی رو بگیرم پارک شقایقی که قبلا میومدن همه ورزش میکردن,میدویدند,والیبال,بسکتبال بازی میکردند الان شده پاتوق کسی بدون سیگار توش نمیره
چرا پسرا با ده تا دختر دوست اند بیرون میرند بازم یه دختر تو خیابون میبینند سرشون میجنبه,دخترام همین طور
همونی که امروز رفتیم این پارکه,من چند سال بود نرفته بودم,بعدم رفتیم پیش اون بچه ها که مست کرده بودند بهم گفت 21 سالت شد چه پخی شدی؟گفتم تو چی شدی؟گفت من یه چی شدم.
راست میگفت حداقل تکلیف خودش رو میدونه,فاز خودش رو میدونه,من چی منم میدونم؟
من یه باگی دارم,نمیدونم مشکل,تقریبا از چهره 90% دخترایی که میبینم خوشم میاد,کلا کم پیش میاد بدم بیاد,بعضی وقتا فکر میکردم من هیزم خودمو فحش میدادم گریه میکردم میگفتم اصلا کسی رو نگاه نکن,همیشه هم سرم پایینه ولی چون قدم بلنده بازم فرقی نمیکزد
از امروز از الان دیگه تصمیم گرفتم دور همه چی رو خط بکشم,چه اون چند تا دوستی که دارم,چه اینکه دیگه نگران باشم موهام یکم کج بشه,صاف بشه که از جذابیتم کم بشه:|,چه اینکه از کسی خوشم بیاد,چه اینکه فکر کنم بقیه چه فکری دربارم میکنند,اینکه بخوام برای بقیه توضیح بدم چی میکنم,جایی برم که برام احترامی قائل نیستند,دیگه دوری از همه,دختر و پسر,دیگه سرمو میندازم پایین و راه خودمو میرم و میام.دیگ از کسی هم خجالت نمیکشم.
از این به بعد زنده باد تنهایی!
+اونایی که قطع دنبال زدم,تو اینوریدر دنبال کردم,احتمالا بقیهتون رو هم همونجا دنبال کنم,
دیگه زیاد اینجا نمیام,ولی میخوام وباتونو بخونم.
پس از کلنجار رفتن های بسیار،تفکرات فراوان،خودخوری های بسیورو انتخاب های موجود را بین دو کفه ی ترازو گذاشتن تصمیم بر این شد که
بکشم بیرون از کنکوررررررر خخخخخ
و این ترم صنایع غذایی میخونم و ترم بعد تغییر رشته میدم به زیستشناسی و بعد میشینم برای ارشد چیزی که میخوام رو میخونم ،بیوتکنولوژی:))))
این بود حاصل این چند روز چسکردن،خودگرفتگی و دوری از همه کس.
تامام.
:)
+در پی فروختن گوشی یه p30lite میخوام بخرم
و دیگه نگم از این به بعد رو براتون:))))))))
++فقط یه حرکتی باید بزنم که برم پول ثبت نام کانون رو ازشون پس بگیرم ایشالله که میدن.
گوشیم رو فروختم.بالاجبار برای انتقال مالکیت مجبور شدم یه سیم قدیمی که شکسته بود رو هم برم بازم بگیرم که دیگه اینو میخوام روشن کنم.میخوام یه مدت از همهی همه دور باشم دوست،آشنا،وبلاگ،خانواده،همه یه مدت کلا دیده نشم،نباشم.شاید فقط بعضی وقتا بیام و اینجا بنویسم.
مراقب خودتون باشید.
خدانگهدارتون.
.
+پست ها رمزی ندارند روی نمایش کلیک کنید پست میاد،رمزشون در اصل هیچ چیز نیست.
حقیقت اینه من میتونم از ظهر سهشنبه 27 بهمن 94 ادعا کنم که دیگه هیچ کسی رو ندارم.
تقریبا هیچکس یادش نبود.
باید بهش عادت کنم.
اینم از امروز،روز تولدم.حداقلش این بود خودم برای خودم رفتم حسابی کادو گرفتم:دی
+اینکه کامنت ها بسته میشه به خاطر اینه که هی وسوسه نشم ببام ببینم یک نظر جدید اومده یا نه.
من فعلا رفتم.دعام کنید.خدانگهدارتون.
وی در ساعت 10/45 امروز 21 سالش تمام شد و وارد 22 سالگی شد:)))
یه سالاد خیلی جذابم درست کردم گفتم بهتون نشون بدم:دی
قرمهسبزی ممدجوادپز نیست!من بپزم روغن از لب و لوچه آویزون میشه
+به مناسبت تولدم رفتم اصلاح,خیر سرش برداشت موهامو اتو زد,نیم ساعت با دوچرخه رفتم,یکم عرق کردم,دوباره فر شد#باگخلقت.
++طی حرکتی حماسی تصمیم بر این شد که دو ماه دوری کامل از نت بشه سه ماه و حتی بیشتر ولی کلا جمعه به شرطی که اوت هفته رو داغان کرده یاشم و جمعه های ازمونم از نتیجه ازمون راضی باشم اجازه استفاده از نت رو داشته باشم،روز تولدمم اجازه استفاده دارم:))
اوهوم طی همین حرکت حماسی هم پست گذاشتن با پیامکم اشکال نداره.
+++:)
در پی پستهای قبل تصمیم گرفتم این بخش خفن و جذاب رو راه بندازم هم اینکه خودم یکم از کارهای روزمره ام بیام اینجا بگم هم اینکه یکم بهتون یکم یاد بدم چی جوری میشه سریع و تند غذاهای خوشمزه و سالم درست کردD: (: .
اولین نکته ای که میخوام بهتون تو درست کردن غذا یاد بدم اینه که خوراکهای سبزیجات بهترین دوست هاتون هستند.چون تقریبا همه چیز رو همون اول میریزی و اب میبندی و دیگه خودش میپزه و مدت پختشونم اکثرا کمه.
دومین نکته اینه این گل کلم زیبا و خفن جدا از اینکه خیلی خاصیت داره و اکثرتونم فقط تو ترشی شور میخوریدش پختهاش خیلی جذابه و میشه غذاهای خیلی خوشمزه ای باهاش درست کنید مثل خوراک درست کردن باهاش.
مثل این :)، حالا چی جوری درست میشه:
فلفل دلمه ای،پیاز،هویج، سیب زمینی و مرغ(چون خوراکه باید همش رو درشت خرد کنید) رو از هر کدوم هر چه قدر دوست داشتید یکم تفت بدید
بعد حجم زیادی پاپریکا و هر ادویه دیگه ای که باهاش حال میکنید و رب رو میریزید و بازم یکم تفت میدید و میزارید 45 دقیقه میپزه و بعد گل کلم و قارچ و دوتا لیموترش رو بهش اضافه میکنید و 45 دقیقه دیگه هم میزارید بپزه و تمام:)،میدونم خیلی توضیحاتم کامله:دی
اینم اون سیر ترشیه
این بود این قسمت کداقاطوری،تا قسمت آینده خدانگهدار
+اینور خودم دارم میمیرم از خنده
این چند روزه همه کارهایی که داشتم رو انجام,هر کاری که ممکن بود وقتم رو بگیره,ذهنم رو مشغول کنه,اعصابم رو خرد کنه,حالمو بگیره,از خریدن دوچرخه برای اینکه باهاش تا کتابخونه ها برم, اینکه پولم و بانک بزارم برای وام و دیگه فکر خریدن ماشین و تا کنکور از کله به در بکنم ,لباس بگیرم,کانون ثبت نام کنم,به پدر و برادر گرامی بگم که دیگه خودتونید و خودتون ظهر اومدید شب اومدید منتظر غذا درست کردن من نمونید دیگه هر کدومتون باید کار خودتون رو بکنید,اینکه سیر ترشی درست کنم و به خودم هی جایزه بدمشون:),اینکه یه جین جوراب بگیرم تا لازم نباشه جوراب بشورم و وقتی همشون کثیف شدن همه رو با هم بندازم تو ماشین:دی,اینکه گلام رو بکارم,خاکاشون رو عوض کنم جاشون رو عوض کنم بیارم جلوی تخت که وسط زمستون نگم ای وای گلام خراب شدن,اینکه یه گوشی دکمه ای بگیرم و این گوشی اندروید بلای جان رو دیگه کم کم کاملا کنار بذارم,و خیلی خیلی کارهای دیگه که انجامشون دادم که دیگه مزاحمم نباشند.از اینجا به بعد یعنی از الان به بعد اگه نخوام درس نخونم دیگه هیچ بهونه ای ندارم,همش تنبلیه همش بی ارادگیه همش ضعف خودمه,چون دیگه همه چی برام مهیاست,هر چی که خواستم,دیگه تنها کاری که باید بکنم اینه صبح به صبح شال و کلاه کنم و برم کتابخونه و بخونم و بخونم تا شب,شبم بیام غذای فردامو درست کنم و یکم استراحت کنم و دوباره صبح برم برای اینکه اون روز همه تلاشم رو بکنم.9 ماه باید تنها کاری که بکنم همین باش,فقط همین.
+یادتونه گفتم بعد کنکور معدم بهتر شده,موهام بهتر شده.رفتم آرایشگاه,محمد ,آرایشگره گفت چی میزنی به موهات خیلی بهتر شده؟ گفتم از این قرصای تقویتی میخورم:دی :)
++همونطور که قبلا گفتم پلاک21 آخراشه و چند روز دیگه بقیه پست های این پلاک هم رمزدار و آرشیو میشند:)،خیلی امیدوارم پلاک22 یه سال خیلی خوب باشه,خوب که داره شروع میشه (;
-چی شد کجا قبول شدی؟
-انتخاب رشته نکردم، همون پیامنور رو میرم.
-کسی پرسید،من میگم بین الملل!
(شبیه همین حرف رو یکی چند سال پیش بهت زد و چه قدر پشتت در اومدم حالا...)
بگو حرف زیاد میشنوم،توام یکی مثل بقیه.